کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیپوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیپوری
لغتنامه دهخدا
شیپوری . [ ش َ / ش ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شیپور. هر چیز چون شیپور در شکل و هیأت .- گل شیپوری . رجوع به گل شیپوری شود.
-
واژههای مشابه
-
گل شیپوری
لغتنامه دهخدا
گل شیپوری . [ گ ُ ل ِ ش َ / ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از تیره ٔ قلقاس میباشد که گلهای آن در اطراف سنبله ای است و یک برگ لوله شده ٔ سفید یازردرنگ که همان شیپور است آن را فرامیگیرد. بر هر سنبله سه قسم گل دیده میشود و در پائین آن گلهای ماده ای است ک...
-
جستوجو در متن
-
گردون شکاف
لغتنامه دهخدا
گردون شکاف . [ گ َ ش ِ ] (نف مرکب ) چیزی که گردون را بشکافد، و این ادعاست . (آنندراج ). || بانگ شیپوری که گردون را بشکافد. (ناظم الاطباء) : ز غریدن کوس گردون شکاف زمین را درافکند پیچش به ناف .نظامی (از آنندراج ).
-
حاضرباش
لغتنامه دهخدا
حاضرباش . [ ض ِ ] (اِ مرکب ) گفتار یا آوازی از آلتی ، برای خواندن سربازان به مشق و غیره .- حاضرباش زدن ؛ به آواز درآوردن آلتی ، برای خواندن سربازان برای حضور بخدمت یا کار یا مشق و غیره . بسپاهیان به واسطه ٔ آواز شیپوری یا مانند آن اعلان کردن تا حاضر...
-
گرامافن
لغتنامه دهخدا
گرامافن . [ گ ِ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) گرامافون . گرمافن . جعبه ٔ صوت . آلت حبس صوت است . دارای شکل مخصوص وتا حدی تکمیل گردیده است و صدا را بوسیله ٔ صفحه ٔ مدوری مجدداً تولید مینماید. تصور آلت حبس صوت قبل از ادیسن عالم معروف آمریکائی شده بود، ولی مشارا...
-
غدد بزاقی
لغتنامه دهخدا
غدد بزاقی . [ غ ُ دَ دِب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سه زوج اند که در طرفین فک اسفل قرار گرفته اند و مایع مترشح خود را به وسیله ٔیک یا چند لوله به دهان میریزند و عبارتند از: 1- غدد بناگوشی (غدد خلف اذن ) که در زیر گوش و عقب شاخه ٔ صعودی فک اسفل قرار ...
-
تاتوره
لغتنامه دهخدا
تاتوره . [ رَ / رِ ] (اِ) چدار و ریسمانی که بر دست و پای اسب و استر گذارند. (آنندراج ) (انجمن آرا). چدار و بخاوی باشد از آهن و ریسمان که بر دست و پای اسب و استر گذارند. (برهان ). شکل و بخاو که بر دست و پای اسب گذارند. چدار و بندی که بر دست و پای چارپ...
-
قلقاس
لغتنامه دهخدا
قلقاس . [ ق ُ ] (معرب ، اِ)بیخ گیاهی است که آن را پزند و خورند، محرک باه و بغایت مسمن بدن و جهت سرفه و خشونت سینه و سحج امعاء و لاغری گرده و اسهال نافع و مداومت او مولد سودا و مسدد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ریشه ٔ نباتی است که پخته ٔ آن را خورند و ...
-
تخمدان
لغتنامه دهخدا
تخمدان . [ ت ُ ] (اِ مرکب ) زمینی را گویند که در آن شاخهای درختان فروبرده باشند، یا چیزی کاشته باشند که بعد از سبز شدن به جای دیگر نقل کنند. (برهان ). جایی که نهالان در آن کارند و بعد از سبز شدن ازآنجا کنند و به جای دیگر نشانند و این زبان اهل شیراز ا...
-
نیلوفر
لغتنامه دهخدا
نیلوفر. [ ف َ ] (اِ) نیلوفر معمولی یا نیلوفر آبی گیاهی است از تیره ٔ نیلوفرهای آبی که نزدیک به تیره ٔ آلاله ها است . این گیاه آبزی است و در مناطق گرم و معتدل می روید. برگهایش قلبی شکل و مسطح است . درازای دمبرگ طویل است و برگها در سطح آب شناورند. این ...
-
زایدة
لغتنامه دهخدا
زایدة. [ ی ِ دَ ] (ع ص ، اِ) زائدة. مؤنث زاید (زائد). (المنجد) (فرهنگ نظام ). افزون . جمع،زواید. (دهار). و بدین معنی لغت عامه است در زیاده .مؤلف تاج العروس گوید: چونکه کسی را چیزی دهند و از او پرسند: آیا زیادة میخواهی ؟ و او پاسخ گوید: آری زیادة کن...