کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوع مرض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شیوع یافتن
لغتنامه دهخدا
شیوع یافتن . [ ش ُ ت َ ] (مص مرکب ) مشهور و متداول شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
واکسن
لغتنامه دهخدا
واکسن . [ س َ ] (فرانسوی ، اِ) ماده ٔ آبله که از گاو گرفته به انسان تزریق می شود، نیز هر ماده ای که برای تزریق درست کرده می شود. (فرهنگ نظام ). مایه . (لغات فرهنگستان ). میکروب ضعیف شده یا کشته شده ٔ امراض که به منظور ایجاد مصونیت در بدن انسان یا حیو...
-
حلوان
لغتنامه دهخدا
حلوان . [ ح ُ ] (اِخ ) روستایی است ازتوابع مصر که میان آن و فسطاط از جانب صعید مشرف برنیل دو فرسنگ فاصله است . در این روستا دیر مشهوری است . نخستین کسی که آنرا اختطاط کرد عبدالعزیزبن مروان بود هنگامی که بفرمانداری مصر اشتغال داشت و در آن مسکوکات ضرب ...
-
علی قلاوونی
لغتنامه دهخدا
علی قلاوونی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن شعبان (الملک الاشرف )بن حسین بن محمدبن قلاوون . ملقب به الملک المنصور. از سلاطین دولت قلاوونیة در مصر و شام . وی در سال 771 هَ . ق . متولد شد. پدر او را در سال 778 هَ . ق . ممالیک به قتل رساندند و وی را با وجو...
-
کپه
لغتنامه دهخدا
کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) مرضی است سوداوی که آن را به پارسی کریون گویند اصل آن گر است که به عربی جرب گویند و کپه را معرب کرده قوبه خوانند. (آنندراج ).- کپه ٔ ارمنی ؛ سالک . ضایعه ٔ پوستی که به شکل زخمی وسیله ٔ لیشمانیا تروپیکا (میکروبی از رده ...
-
بیماری
لغتنامه دهخدا
بیماری . (حامص ، اِ) رنجوری ، و با لفظ پیچیدن ودادن مستعمل است . (آنندراج ). مرض و ناخوشی و رنجوری و ناتندرستی . (ناظم الاطباء). ناتندرستی . ناخوشی . آزار. انحراف مزاج بر اثر تغییر وضع ساختمان یا عمل انساج . (دائرة المعارف فارسی ). نالانی . رنجوری . ...
-
جدة
لغتنامه دهخدا
جدة. [ ج َدْ دَ ] (اِخ ) شهری است [ به عربستان ] از مکه بر کران دریا نهاده آبادان و خرم . (حدود العالم ).در الموسوعه چنین آمده : جده یکی از بنادر بزرگ و پایتخت کشور عربستان سعودی است که در ساحل بحر احمر قرار دارد و حاجیانی که از راه دریا می آیند بدان...
-
طب
لغتنامه دهخدا
طب . [ طِب ب ] (ع اِ) شهوت . خواهانی تن . || شأن . حال مرد. دَهر. خُوی . عادت . یقال : ماذاک بطبی ؛ ای بدهری و عادتی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || سحر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). جادوئی . (منتهی الارب ). || (مص ) علاج کردن . دارو کردن . علاج جسم و...
-
جاحظ
لغتنامه دهخدا
جاحظ. [ ح ِ ] (اِخ ) عمروبن بحربن محبوب بن فزارة الکنانی البصری ، مکنی به ابوعثمان و معروف به جاحظ. رئیس فرقه ٔ معروف جاحظیه از فرقه های معتزله . وی در حدود سنه ٔ 160 هَ .ق .در بصره تولد یافت و در همانجا زندگی میکرد و درک خدمت اصمعی و ابی عبیده و ابی...
-
رشته
لغتنامه دهخدا
رشته . [ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ) ریسمان . (لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (برهان ). ریسمان و حبل و رسن . (ناظم الاطباء). تار ابریشمی یا پنبه ای . (از شعوری ج 2 ورق 20). از قبیل بافته ٔ ابریشمینه مانند رشته ٔ سر علم و گلوگاه نیزه و آنکه درو...
-
خدابنده
لغتنامه دهخدا
خدابنده . [ خ ُ ب َ دَ/ دِ ] (اِخ ) لقب سلطان محمد اولجایتو پادشاه مغولی است که از سال 703 تا 716 هَ .ق . بر ایران و متصرفات مغولی در حوالی ایران حکومت کرد. اینک شرح حال اوبنقل از تاریخ مغول عباس اقبال آشتیانی : غازان خان [پادشاه مغولی ایران ] در ایا...