کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیوع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیوع
لغتنامه دهخدا
شیوع . [ ش َ ] (ع اِ) فروزینه ٔ آتش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
شیوع
لغتنامه دهخدا
شیوع . [ ش ُ ] (ع اِمص ، اِ) اشتهار و شهرت و پراش . || هر چیز که همه کس آنرا بدانند و در همه جا فاش باشد. (ناظم الاطباء).- شیوع به هم رسانیدن ؛ فاش شدن و آشکارا گشتن و پراش شدن . (ناظم الاطباء).- شیوع خبری ؛ استفاضه ٔ آن . پراکنده وفاش شدن آن . انتشا...
-
شیوع
لغتنامه دهخدا
شیوع . [ ش ُ ] (ع مص ) شیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آشکار شدن . (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (غیاث ). آشکارا شدن خبر. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (دهار). آشکارا شدن .(ترجمان القرآن جرجانی ص 63). رجوع به شیع شود. || مشهور و متداول شدن...
-
واژههای مشابه
-
شیوع یافتن
لغتنامه دهخدا
شیوع یافتن . [ ش ُ ت َ ] (مص مرکب ) مشهور و متداول شدن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای همآوا
-
شیوا
لغتنامه دهخدا
شیوا. [ شی ] (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان لاهیجان . آب از نهر کیاجو از سفیدرود. سکنه ٔ آن 301 تن . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
شیوا
لغتنامه دهخدا
شیوا. [ شی ] (اِخ ) سومین تشخص تثلیث هندی ، خدای مخرب . (فرهنگ فارسی معین ).
-
شیوا
لغتنامه دهخدا
شیوا. [ شی ] (ص ) فصیح . ظریف . بلیغ. (یادداشت مؤلف ) (مؤید الفضلاء)(فرهنگ جهانگیری ). فصیح و بلیغ. (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از غیاث ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا). نغز.خوب . جید. نیکو: شیوه ٔ شیوا. سخن شیوا : گشتم از یمن مدحت شه دین در سخن بس ت...
-
جستوجو در متن
-
نثی
لغتنامه دهخدا
نثی . [ ن َث ْی ْ ] (ع مص ) فاش کردن خبر را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). شیوع دادن خبر را. (از اقرب الموارد). || پراکندن چیزی را و آشکار کردن . (ناظم الاطباء).
-
نشیان
لغتنامه دهخدا
نشیان . [ ن َش ْ ] (ع ص ) مست . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نشوان . (آنندراج ). || نشیان الاخبار؛ آن که اخبار را نخستین معلوم کند و جویای آن باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از المنجد). آن که اخبار را در آغاز شیوع یافتن تحقیق کند. (از معجم متن اللغ...
-
آشکاری
لغتنامه دهخدا
آشکاری .[ ش ْ / ش ِ ] (حامص ) هویدائی . ظهور. پیدائی . پدیداری . فاشی . ذیعان . ذیوع . شیوع . وضوح . روشنی . صراحت . رکی . بی پردگی . بروز. بیان . بداهت . یقین . تبین . ابانت .
-
بریبری
لغتنامه دهخدا
بریبری . [ ب ِ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) بری بری . بیماری عصبی ناشی از کمبود ویتامین ب در غذا. عده ای هم معتقدند که عفونی است . در نقاطی که سکنه ٔ آن منحصراً برنج پاک کرده میخورند شیوع دارد. (از دایرة المعارف فارسی ).
-
شیاع
لغتنامه دهخدا
شیاع . [ ش َ / شیا ] (ع مص ) فخر کردن بکثرت زن بارگی و جماع . شاید تصحیف سیاع باشد. (از ذیل اقرب الموارد، از لسان العرب ). || آنچه کمال یا زیادتی چیزی بدان باشد. یقال : هذا شیاع کذا او شیاع لکذا. (از ذیل اقرب الموارد). || آشکارا شدن خبر. شهرت تمام . ...