کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیطانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیطانی
لغتنامه دهخدا
شیطانی . [ ش َ ] (اِخ ) شیطانیه . فرقه ای است منسوب به شیطان الطاق . (از لباب الانساب ). رجوع به شیطانیه شود.
-
شیطانی
لغتنامه دهخدا
شیطانی .[ ش َ / ش ِ ] (ص نسبی ) منسوب به شیطان . (ناظم الاطباء). مقابل رحمانی : عملیات شیطانی . (یادداشت مؤلف ).- خوابهای شیطانی ؛ اضغاث احلام . (یادداشت مؤلف ). || محتلم . (یادداشت مؤلف ). حالت احتلام دارنده . || نام قسمی کاغذ. (یادداشت مؤلف ).|...
-
واژههای مشابه
-
شیطانی شدن
لغتنامه دهخدا
شیطانی شدن . [ ش َ /ش ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، احتلام . محتلم گشتن . حلم . خواب دیدن . جنب شدن در خواب . محتلم شدن در خواب ، و آن بیشتر پسران را دست دهد. (یادداشت مؤلف ). کنایه از محتلم شدن است . (آنندراج ) : ز بس که طبع من از عیش دهر م...
-
شیطانی کردن
لغتنامه دهخدا
شیطانی کردن . [ ش َ / ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیطنت نمودن (طفل ). شوخی و ناآرامی کردن بچه . شیطنت . درجستن و فروجستن و دویدن و فریاد کردن کودک چنانکه طبع کودک است . بازیهای پر داد و فریاد کردن بچه . (یادداشت مؤلف ). || محتلم کردن . جنب ساختن : گر عر...
-
بازی شیطانی
لغتنامه دهخدا
بازی شیطانی . [ ی ِ ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) احتلام . (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ).
-
جستوجو در متن
-
ولهی
لغتنامه دهخدا
ولهی . [ وَ ها ] (اِخ ) نام شیطانی که برانگیزد مردم را بر بسیاری ِ ریختن آب در وضو.
-
ازب
لغتنامه دهخدا
ازب . [ اَ زَب ب ] (اِخ ) نام شیطانی از شیاطین .
-
سرفح
لغتنامه دهخدا
سرفح . [ س َ ف َ ] (اِخ ) نام شیطان . (منتهی الارب ). نام شیطانی است . (از اقرب الموارد).
-
ازب العقبة
لغتنامه دهخدا
ازب العقبة.[ اَ زَب ْ بُل ْ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) نام شیطانی است .
-
احتلام
لغتنامه دهخدا
احتلام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواب دیدن . بوشاسب . حُلُم . (زوزنی ). شیطانی شدن . بازی شیطانی . (ملخص اللغات حسن خطیب ). مباضعت در خواب . انزال درخواب . جنب شدن در خواب . || مطلق انزال .
-
پیشه آتش
لغتنامه دهخدا
پیشه آتش . [ش َ / ش ِ ت َ ] (اِ مرکب ) کنایه از کار شیطان بود. (انجمن آرا). کنایه از کارهای شیطانی باشد. (برهان ).
-
خنزب
لغتنامه دهخدا
خنزب . [ خ َ زَ / خ ِ زِ ] (ع اِ) شیطانی که بر نمازگزار مستولی می گردد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
-
گوشتاسب
لغتنامه دهخدا
گوشتاسب . (اِ) احتلام . (رشیدی ). احتلام و شیطانی شدن باشد. (برهان ). مصحف گوشاسب است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || منقارمرغان . (رشیدی ) (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).