کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیصاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیصاء
لغتنامه دهخدا
شیصاء. (ع اِ) شیص . نوعی از ردی تر خرما. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). صیصاء، معرب از فارسی است که گاهی آنرا شیشاء نیز گویند، و شیصا و شیصة و شیش و صیص به یک معنی است . (از المعرب جوالیقی ذیل ص 217). رجوع به شیص در همه ٔ معانی و دی...
-
جستوجو در متن
-
شیصاءة
لغتنامه دهخدا
شیصاءة. [ ءَ ] (ع اِ) یکی شیصاء. (آنندراج ). مؤنث شیصاء است . (از اقرب الموارد). رجوع به شیصاء شود. || به معانی شیصة. (از منتهی الارب ). رجوع به شیصة شود.
-
شیش
لغتنامه دهخدا
شیش . (ع اِ) نوع پستی از خرما. (ناظم الاطباء). خرمایی کم حلاوت که هسته سخت نکند، و به قول ابوحنیفه آن فارسی است . (یادداشت مؤلف ). شیشاء. شیص . شیصاء. خرمابن . کابوسک . (مهذب الاسماء). لغتی است در شیشاء و شیص و شیصاء. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). خ...
-
شیصة
لغتنامه دهخدا
شیصة. [ ص َ ] (ع اِ) یکی شیص . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شیصة و شیصاء و شیش و صیص به یک معنی است . (از المعرب جوالیقی ذیل ص 217). رجوع به مترادفات کلمه شود. || درد دندان یا درد شکم . (منتهی الارب ). || نوعی از ماهی . (منتهی الارب ) (از اقر...
-
شیص
لغتنامه دهخدا
شیص .(ع اِ) خرمایی که هسته ٔ آن سخت نشود و یا خرمای هسته نابسته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). شیص ، نخل و معرب از فارسی است . (از المعرب جوالیقی ذیل ص 217). رجوع به شیصاء شود. || نوعی از ردی ترین خرماها. (از اقرب...