کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
شیصة
لغتنامه دهخدا
شیصة. [ ص َ ] (ع اِ) یکی شیص . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شیصة و شیصاء و شیش و صیص به یک معنی است . (از المعرب جوالیقی ذیل ص 217). رجوع به مترادفات کلمه شود. || درد دندان یا درد شکم . (منتهی الارب ). || نوعی از ماهی . (منتهی الارب ) (از اقر...
-
جستوجو در متن
-
پارافین
لغتنامه دهخدا
پارافین . (فرانسوی ، اِ) مادّه ٔ جامد و سفید که از الواح «شیست » قیری گیرند.
-
ابن مفرغ
لغتنامه دهخدا
ابن مفرغ . [ اِ ن ُ م ُ ف َرْ رِ ] (اِخ ) یزیدبن زیادبن ربیعةبن ذی العشیره ٔ حمیری شاعر. جد چهارم سید اسماعیل حمیری . و مفرغ چنانکه در اغانی آمده لقب ربیعه است ، و هم در اغانی است که گفتن ربیعةبن مفرغ خطاست . آنگاه که عبادبن زیاد برادر کهتر عبیداﷲ مع...