کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیروا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیروا
لغتنامه دهخدا
شیروا. [ شیرْ ] (اِ مرکب ) شیربا و شله ای که از شیر و برنج سازند. (ناظم الاطباء). شیربرنج . شیربا.(یادداشت مؤلف ). و رجوع به شیربرنج و شیربا شود.
-
جستوجو در متن
-
مضیرة
لغتنامه دهخدا
مضیرة. [ م َ رَ ] (ع اِ) آشی که از شیر ترش سازند و گاهی در آن شیر تازه افزایند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). نوعی آش که از شیر ترش سازند و گاه شیر تازه بر آن افزایند. (ناظم الاطباء). شیروا. (مهذب الاسماء). دوغبا. (دهار). نام طعامی است که از جغرات برنج ...
-
شیربا
لغتنامه دهخدا
شیربا. (اِ مرکب ) (از: شیر، خوردنی + با، آش ) شیربرنج و شله ای که از برنج و شیر پزند. (ناظم الاطباء)(از برهان ) (از آنندراج ). غذایی است که از شیر و برنج ترتیب دهند. آش شیر. شیربرنج . شیروا : همی برد خوان از پسش کدخدانهاد از برش کاسه ٔ شیربااز آن شیر...
-
وا
لغتنامه دهخدا
وا. (اِ) به معنی پا: چاروا. چاروای . || با. ابا. به معنی آش یا مرادف باج (معرب )، در تحفه به معنی با آمده که ابا نیز گویند که آش باشد چون سکبا - سکوا. کبروا - کبربا. شوربا -شوروا. ماست با - ماست وا. شیربا - شیروا. سپیدوا. برغست وا. پیه وا (ثربیه ). (...