کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرآبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرآبه
لغتنامه دهخدا
شیرآبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شیرآب . آب کم . (یادداشت مؤلف ). آبی کم که پس از شستن جامه بار دیگر آنرا بدان آب شویند. || آبی که کمی آب صابون در آن است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیرآب شود.
-
واژههای مشابه
-
شیرابه
لغتنامه دهخدا
شیرابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شیره ٔ خشخاش . (ناظم الاطباء) (از برهان ). || مایعی که در ساقه ٔ بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی می تراود. (فرهنگ فارسی معین ). اگر ساقه یا برگ بعضی از نباتات از قبیل شنگ ، انجیر، فرفیون و شقایق را قطع نماییم مایع سف...
-
واژههای همآوا
-
شیرابه
لغتنامه دهخدا
شیرابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) شیره ٔ خشخاش . (ناظم الاطباء) (از برهان ). || مایعی که در ساقه ٔ بعضی از گیاهها وجود دارد و گاهی می تراود. (فرهنگ فارسی معین ). اگر ساقه یا برگ بعضی از نباتات از قبیل شنگ ، انجیر، فرفیون و شقایق را قطع نماییم مایع سف...
-
جستوجو در متن
-
لاکاز
لغتنامه دهخدا
لاکاز. (فرانسوی ، اِ) نام دیاستازی که در شیرابه ٔ درخت لاک یافت میشود. (گیاه شناسی گل گلاب ص 55).
-
لاکل
لغتنامه دهخدا
لاکل . [ لاک ْ ک ُ ](فرانسوی ، اِ) نام جسمی در شیرابه ٔ درخت لاک . (گیاه شناسی حسین گل گلاب ص 55).
-
شیرآب
لغتنامه دهخدا
شیرآب . (اِ مرکب ) شیرِ آب . شیر. شیرابه . شیر و لوله ای که آب از آن جریان یابد. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیر شود. || در اصطلاح رختشویان ، آب کم : شیرآب یا شیرآبه دادن به جامه ای که قبلاًآنرا با صابون شسته اند؛ کمی آب بر آن ریختن ، یا در کمی آب بار ...
-
مرکبان
لغتنامه دهخدا
مرکبان . [ م ُ رَک ْ ک َ ] (اِ مرکب ) (تیره ٔ...) تیره ٔ کاسنی . دراصطلاح گیاه شناسی بزرگترین تیره از رستنیهای گلدار است و جنسهای مختلف آن بیش از ده هزار و تقریباً تمام آنها علفی هستند و کمتر در آنها درختی میتوان تشخیص داد. گلهای آنها در بالای ساقه ا...
-
پیچکیان
لغتنامه دهخدا
پیچکیان . [ چ َ ] (اِ مرکب ) نام تیره ٔ گیاهانی دارای ساقهای پیچیده و گلهای پنج قسمتی و منظم با پرچمهای بر روی گلبرگها چسبیده با میوه ٔ کپسولی شکل شامل دو خانه یا بیشتر و در ساق و برگ لوله های دارای شیرابه ٔساده با اثر مسهلی . (از گیاه شناسی گل گلاب ...
-
ترنجبین
لغتنامه دهخدا
ترنجبین . [ ت َ رَ ج َ / ج ُ / ج ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب ترانگبین یا ترنگبین است . ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه های گیاه خارشتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از «من » میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجود است و آن در تداوی به عنوان ملین استع...
-
بیدار
لغتنامه دهخدا
بیدار. (اِ) درختچه ای است کم برگ یا بی برگ که آنرادیدار نیز نامند و کائوچوک دارد و در چاه بهار در اطراف منازل برای پرچین فراوان غرس میشود. گونه ای از فرفیون دارای شیرابه ٔ کااوچوکی در چاه بهار و گه (نیک شهر) و برای پرچین کاشته میشود و بسرعت تکثیر می ...
-
کائوچو
لغتنامه دهخدا
کائوچو. (اِ) کائوتچو. کائوچوک . کائوتچوک . در تداول هنود امریکا بر موادی که از درخت هیفا بیرون می آید و نوعی صمغ است اطلاق میشود و در زبان هنود امریکا بمعنی «اشکهای درخت » است . این کلمه را در عربی امروزی «مطاط» میگویند. (ازکتاب هذه اندونیسیا. چاپ قا...
-
سرخس
لغتنامه دهخدا
سرخس . [ س َ رَ ] (اِ) نام دارویی است که آن را گیل دارو گویند و آن چوبکی باشد سیاه رنگ ، بر کنار دریای خزر که دریای گیلان باشد یابند و آن دو قسم است : نر و ماده . بجهت دفع کدودانه و امراض دیگر مفید است . (برهان ) (آنندراج ). سرخس ها در منطقه ٔ معتدله...