کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیرآباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیّه . سکنه ٔ آن 220 تن . آب آن از نازلوچای . راه آن ارابه رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش رامیان شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 190 تن . آب آن از رودخانه و چشمه . صنایع دستی آنجا پارچه های نخی و ابریشمی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش سیمینه رود شهرستان همدان . سکنه ٔ آن 135 تن . آب آن از چشمه . صنایع دستی زنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش طبس شهرستان مشهد. سکنه ٔ آن 126 تن . آب آن از قنات . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . سکنه ٔ آن 340 تن . صنایع دستی آنجا کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش مانه شهرستان بجنورد. سکنه ٔ آن 1312 تن . آب آن از رودخانه . صنایع دستی آنجاقالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان طوالش . سکنه ٔ آن 1063 تن . آب آن از رودخانه ٔ شیرآباد. راه آن اتومبیلرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
-
شیرآباد
لغتنامه دهخدا
شیرآباد. (اِخ ) رودخانه ای است که به بحر خزر می ریزد و محل صید ماهی می باشد. (از جغرافیای اقتصادی کیهان ).
-
واژههای مشابه
-
کهنوج شیرآباد
لغتنامه دهخدا
کهنوج شیرآباد. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سبزواران است که در بخش مرکزی شهرستان جیرفت واقع است و 149 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
سلطان آباد
لغتنامه دهخدا
سلطان آباد. [ س ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نسر بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه ، دارای 738 تن سکنه و آب آن از قنات است . محصول آن غلات ، خشکبار، بنشن و شغل اهالی زراعت ، گله داری ، کرباس بافی است . راه مالرو دارد و از شیرآباد میتوان ماشین برد. ...
-
قلعه ٔ خان ببین
لغتنامه دهخدا
قلعه ٔ خان ببین . [ ق َ ع َ ی ِ ؟ ] (اِخ ) موضعی است در استرآباد. رابینو آرد: آب شیرآباد که چقلی هم نام دارد و از میان قلعه ٔ خان ببین و جلگه قره طغان و سپس از اراضی قجق میگذرد. (مازندران و استرآباد رابینو ص 114).
-
گستج
لغتنامه دهخدا
گستج . [ گ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مهوید بخش حومه ٔ شهرستان فردوس واقع در 25هزارگزی شمال خاوری فردوس و 6 هزارگزی جنوب مالرو گناباد به فردوس . هوای آن معتدل و دارای 945 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات ، زعفران و ابری...
-
چم کبود
لغتنامه دهخدا
چم کبود. [ چ َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاه که در 18 هزارگزی شمال سنقر، کنار راه فرعی بشیرآباد واقع است . دامنه و سردسیر است و 420 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و رودخانه ٔ شیرآباد. محصول آن غلات ، حبوبات ، توتون...