کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شیاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شیاس
لغتنامه دهخدا
شیاس . (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ موگویی ایل چهارلنگ بختیاری . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
-
شیاس
لغتنامه دهخدا
شیاس . (اِخ ) دهی ازدهات نواحی باد از کوه گیلویه . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
شیاس
لغتنامه دهخدا
شیاس . [ ] (اِخ ) دهی است در ده فرسخی مغرب لنگه از بلوک لارستان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
شیاس
لغتنامه دهخدا
شیاس . [ ] (اِخ ) دهی است در یک فرسخ و نیم میانه ٔ شمال و مشرق باشت .
-
واژههای همآوا
-
شیاص
لغتنامه دهخدا
شیاص . (ع اِمص ) بدخویی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد). بدخویی و سوء خلق . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
موگوئی
لغتنامه دهخدا
موگوئی . [ ] (اِخ ) جزء طایفه ٔ چهارلنگ از ایل بختیاری ایران ، و دارای شعب زیر است : شیخ سعید، بیرکوئی ، خوئی کوئی ، دیویلی ، شیاس و مهدور. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).