کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکمی ـ میان دوراهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کلان شکمی
لغتنامه دهخدا
کلان شکمی . [ ک َ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) کلان شکم بودن . شکم گنده بودن . بطن . رجوع به کلان شکم شود.
-
گرم شکمی
لغتنامه دهخدا
گرم شکمی . [ گ َ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) شکمخوارگی . اکول بودن : به حرص و گرم شکمی منسوب شوم . (کلیله و دمنه ).
-
تهی شکمی
لغتنامه دهخدا
تهی شکمی . [ ت َ / ت ِ / ت ُ ش ِ ک َ ] (حامص مرکب ) کاواکی معده . گرسنگی . نداری : وامداری نه کز تهی شکمی دز روئین بود ز بی درمی . نظامی .رجوع به تهی و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
جستوجو در متن
-
گردی چاه
لغتنامه دهخدا
گردی چاه . [ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان دوراهی حرمک و تاسوکی ، واقع در 32500هزارگزی دوراهی حرمک .
-
تاسوکی
لغتنامه دهخدا
تاسوکی . (اِخ ) محلی کنار دوراهی حرمک به زابل میان گردی چاه و شهرسوخته در 37500 گزی دوراهی حرمک واقع است .
-
لوتک
لغتنامه دهخدا
لوتک . [ ت َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان شهر سوخته و پل اسبی در 95500گزی دوراهی حرمک .
-
پل اسبی
لغتنامه دهخدا
پل اسبی . [ پ ُ ل ِ اَ ] (اِخ ) نام محلی در دوراهی حرمک به زابل میان لوتک و پل محمدآباد در 104500گزی دوراهی حرمک .
-
پل چلیک
لغتنامه دهخدا
پل چلیک . [ پ ُ ل ِ چ ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان پل محمدآباد و نهر آب . در 110750گزی دوراهی حرمک .
-
پل محمدآباد
لغتنامه دهخدا
پل محمدآباد. [ پ ُ ل ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان پل اسبی و پل چلیک در 109600 گزی دوراهی حرمک .
-
حرمک
لغتنامه دهخدا
حرمک . [ ح ُ م َ ] (اِخ ) محلی کنار راه زاهدان به بیرجند، میان چاه دیوان و دوراهی حرمک به زابل ، در 65900متری زاهدان .
-
شهر سوخته
لغتنامه دهخدا
شهر سوخته . [ ش َ رِ ت ِ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه دوراهی حرمک به زابل میان تاسوکی و لوتک در 72500 گزی دوراه حرمک . (یادداشت مؤلف ).
-
قزانچی
لغتنامه دهخدا
قزانچی . [ ق َ ] (اِخ ) دهی از دهستان میان دربند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع در 20 هزارگزی شمال باختری کرمانشاه و دوراهی کردستان به روانسر. موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 220 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات دیمی و ...
-
شاش
لغتنامه دهخدا
شاش . (اِخ ) نام شهری به ماوراءالنهر. (صحاح الفرس ). شهری است به ماوراءالنهر که چاچ نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). نام شهری است و مشهور به چاچ است و از آنجا کمان خوب آورند. (از برهان قاطع). شهری است به ماوراءالنهر، چند تن از خواجگان نقشبندیه از آن شهرند....
-
خاورشناسی
لغتنامه دهخدا
خاورشناسی . [ وَ ش ِ ] (حامص مرکب ، اِ مرکب ) عمل خاورشناس . خاورشناسی به رشته ای از معارف بشری اطلاق میشود که بحث از زبان و علم و ادب ملل خاور می کند. از آنجا که موضوع این علم فرهنگ ملل خاور است دامنه ٔ آن در معنای خود بسیار وسیع است و باطلاق عام شا...