کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکرزبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکرزبان
لغتنامه دهخدا
شکرزبان . [ ش َ ک َ زَ ] (ص مرکب ) شیرین زبان . شیرین گفتار. (ناظم الاطباء). شیرین سخن . (یادداشت مؤلف ) : در مکتب عشق و عشقبازی معشوق شکرزبانم این است . نظامی .و رجوع به شکرسخن و شکرلب شود.
-
جستوجو در متن
-
شکرسخن
لغتنامه دهخدا
شکرسخن . [ ش َ ک َ س ُ خ َ ] (ص مرکب ) شکرزبان . شیرین سخن . شیرین گفتار. (یادداشت مؤلف ) : در هیچ بوستان چو تو سروی نیامده ست بادام چشم و پسته دهان و شکرسخن . سعدی .و رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
شکرلهجه
لغتنامه دهخدا
شکرلهجه . [ ش َ ک َ ل َ ج َ / ج ِ ] (ص مرکب ) آنکه آهنگ گفتارش مطبوع است . شیرین سخن . خوش زبان . (فرهنگ فارسی معین ) : گفتم اکنون سخن خوش که بگوید با من کآن شکرلهجه ٔ خوشخوان خوش الحان می رفت . حافظ.و رجوع به شکرزبان و شکرگوی شود.