کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکررنجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکررنجی
لغتنامه دهخدا
شکررنجی . [ ش َ ک َرْ، رَ ] (حامص مرکب ) آزردگی و رنجشی که میان دوستان گاهی واقع شود.(غیاث ). شکرآب . (آنندراج ). رنجش و کدورت . شکررنگی . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به شکرآب و شکررنگی شود.
-
جستوجو در متن
-
شکررنگی
لغتنامه دهخدا
شکررنگی . [ ش َ ک َرْ، رَ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت شکررنگ . (فرهنگ فارسی معین ). || شکررنجی . (غیاث ) (آنندراج ). آزردگی میان دوستان . رنجش . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به شکررنجی و شکرآب شود.
-
شکرآب
لغتنامه دهخدا
شکرآب . [ ش َ ک َ ] (اِ مرکب ) شکراب . شکر گداخته درآب . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). شربت ساخته از آب که شکر در آن کنند. ماءالسﱡکَّر. (فرهنگ فارسی معین ).آب که شکر در آن حل کرده باشند. (یادداشت مؤلف ).- شکرآب سوزان ؛ چیزی نظیر نبات سوخته . (فرهنگ...