کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکربوسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکربوسه
لغتنامه دهخدا
شکربوسه . [ ش َ ک َ س َ / س ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بوسه ٔ شیرین و شکرین : بوسه ای از لب تو خواهم وشعر از لب توکه شکربوسه نگاری و غزل گوی غزال . فرخی .به یاد بوسه منه خوان خوردنی که بودتفاوتی ز شکربوزه تا شکربوسه .نزاری قهستانی .
-
جستوجو در متن
-
شکربوزه
لغتنامه دهخدا
شکربوزه . [ش َ ک َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) شکربوره . (ناظم الاطباء) (فرهنگ جهانگیری ) (یادداشت مؤلف ) (از بهار عجم ). شکربوره که سنبوسه ٔ قندی است . (از برهان ) : همچو سگ دربدر به دریوزه خواند مر زهر را شکربوزه . سنایی (از انجمن آرا).به یاد بوسه منه خو...
-
غزل گوی
لغتنامه دهخدا
غزل گوی . [ غ َ زَ ] (نف مرکب ) آنکه غزل گوید. غزل سرا. غزلخوان . غزل پرداز. و کنایه از مطرب است . (آنندراج ) : گر حور زره پوش بود ماه کمان کش گر سرو غزلگوی بود کبک قدح خوار.رودکی .بوسه ای از لب تو خواهم و شعر از لب توکه شکربوسه نگاری و غزلگوی نگار. ...