کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکرآگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکرآگین
لغتنامه دهخدا
شکرآگین . [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ] (ص مرکب ) شکرین . کنایه از سخت شیرین : ز فرقت لب مرجان شکّرآگینت به جان رسیدم کار و به لب رسیدم جان . سوزنی .و رجوع به شکرآکند و شکرآلود شود.
-
جستوجو در متن
-
شکرآکند
لغتنامه دهخدا
شکرآکند. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ک َ ] (ن مف مرکب ) پر از شکر. پر از شیرینی . سخت شیرین : بر لعل و شکر خند که نرخ شکر و لعل کردی به دو لعل شکرآکند شکسته . سوزنی .و رجوع به شکرآلود و شکرآگین شود.
-
شکرآلود
لغتنامه دهخدا
شکرآلود. [ ش َ ک َ / ش َک ْ ک َ ] (ن مف مرکب ) آلوده به شکر. کنایه از سخت شیرین : کنی یادم به شیر شکّرآلودکه دارد تشنه را شیر و شکر سود. نظامی .چنین سقمونیای شکّرآلودز داروخانه ٔ سعدی ستانند. سعدی .و رجوع به شکرآکند و شکرآگین شود.