کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شکاردوست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شکاردوست
لغتنامه دهخدا
شکاردوست . [ ش ِ ] (ص مرکب ) که شکار دوست دارد. که نخجیرکردن دوست دارد. که علاقه به شکار دارد : دشمن تو ز تو چنان ترسدکه ز باز شکاردوست کلنگ . فرخی .او شکاردوست [ بود ] و همه شب گردیدی به شکار جستن . (مجمل التواریخ و القصص ). امیر بلخ مردی شکاردوست ب...
-
جستوجو در متن
-
نخچوان
لغتنامه دهخدا
نخچوان . [ ن َ چ ُ / ن َ چ َ ] (اِخ ) نخجوان . شهرکی است خرد [ از حدود آذربادگان ] خرم و با نعمت و مردم و خواسته و بازرگانان بسیار و از وی زیلوهای قالی و غیره و شلواربند و چوب بسیار خیزد. (حدود العالم ). شهری است از اقلیم پنجم به آذرآبادگان از بناهای...
-
تأبط شراً
لغتنامه دهخدا
تأبط شراً. [ ت َءَب ْ ب َ طَ ش َرْ رَن ْ ] (اِخ ) ثابت بن جابربن سفیان بن عبدی الفهمی مکنی به ابوزهیر از مردم مضر است . شاعری بنام و در قساوت و خونریزی معروف و در سرعت رفتارو دوندگی مشهور و در شعر گفتن توانا بود. گویند هنگامی که آهوانی را در صحرا می...
-
کلنگ
لغتنامه دهخدا
کلنگ . [ ک ُ ل َ ] (اِ) پرنده ای است کبودرنگ و درازگردن بزرگتر از لک لک که او را شکار کنند و خورند و پرهای زیر دم او را بر سر زنند. (برهان ). مرغی است بلندپرواز مانند غاز و غالباً بر لب آبها نشینند و بر هوا یک دسته ٔ آن به ترتیب و قطار و نظام پرواز ک...