کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شِود، شِبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شود
لغتنامه دهخدا
شود. (اِ)مورچه ٔ کوچک . (برهان ) (ناظم الاطباء). || پارچه ٔ داغ بسته شده ٔ بواسطه ٔ آتش . (ناظم الاطباء).
-
شود
لغتنامه دهخدا
شود. [ ش ِ وِ ] (اِ) شبت . رستنیی باشد معروف که در ماست کنند و در کوکو و طعام نیز.(برهان ). شوت . شویت . شوذ. شبث . سبت . سبط. قال الازهری : و اما الشبث لهذه البقلة المعروفة فهی معربة. قال و سمعت اهل البحرین یقولون : سبت بالسین غیرمعجمة و بالتاء و اص...
-
جستوجو در متن
-
شبت
لغتنامه دهخدا
شبت . [ ش ِب ِ ] (اِ) رستنیی را گویند که در ماست کنند و به شیرازی «شود» خوانند. (از برهان ). نام گیاهی است که آن را شوید نیز گویند و از تیره ٔ چتریان است . برگهای آن بسیار بریده و عطری ملایم دارد. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 235). رجوع به شوید و شیویت و...