کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شَمال و صبا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شمأل
لغتنامه دهخدا
شمأل . [ ش َ ءَ ] (ع اِ) لغتی است در شَمال یا شِمال که بادی است . (منتهی الارب ). شمال . ج ، شمائل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به شمال شود.
-
شمال
لغتنامه دهخدا
شمال .[ ش ِ ] (اِخ ) آذربادگان . (آثارالباقیه ) (مفاتیح ).
-
جستوجو در متن
-
صباصفت
لغتنامه دهخدا
صباصفت . [ ص َ ص ِ ف َ ] (ص مرکب ) بمانند صبا. بکردار صبا. تند. باشتاب : صباصفت منازل میبرید و شمال شکل ، مراحل قطع میکرد... (سندبادنامه ص 143). رجوع به صبا و رجوع به صباسرعت شود.
-
نکیباء
لغتنامه دهخدا
نکیباء. [ ن ُ ک َ ] (ع اِ) آن باد که به میان صبا و شمال آید. (مهذب الاسماء). صابیه . (فرهنگ خطی ) (اقرب الموارد). نکباء صبا و شمال . (از متن اللغة). رجوع به نکباء شود.
-
چهارباد
لغتنامه دهخدا
چهارباد. [ چ َ / چ ِ] (اِ مرکب ) صبا و دبور و شمال و جنوب . صبا باد مشرق است و دبور بادی که از طرف مغرب وزد. (آنندراج ).
-
صابیة
لغتنامه دهخدا
صابیة. [ ی َ ] (ع اِ) باد میان صبا و شمال . (منتهی الارب ). و رجوع به نکباء شود.
-
باغ صبا
لغتنامه دهخدا
باغ صبا. [ غ ِ ص َ ] (اِخ ) نام باغی به شمال تهران و اکنون بسبب تقسیم شدن قسمتی از اراضی آن بصورت محلتی از تهران در آمده است و در آن قناتی بهمین نام جاریست . || از قنوات شهر تهران و آن سابقاً خارج از شهر بوده و اکنون جزء شهر محسوب میشود.
-
ایر
لغتنامه دهخدا
ایر. [ اَی ْی ِ ] (ع اِ)باد صبا و باد شمال . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
صبا
لغتنامه دهخدا
صبا. [ ص َ ] (ع اِ) باد برین که جای وزیدن آن از مطلع ثریا تا بنات نعش است و آن را قبول هم نامند خلاف دبور. (منتهی الارب ). بادی است که از مابین مشرق و شمال وزد و باد برین هم همین است . (برهان قاطع ذیل بادصبا). باد مشرق . (مهذب الاسماء). باد پیش . در ...
-
باد فروردین
لغتنامه دهخدا
بادفروردین . [ دِ ف َرْ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی باد برین است که باد مغرب باشد و بعربی باد دبور میخوانند و بعضی باد برین را باد صبا میدانند. (برهان ). مؤلف آنندراج گوید: «اینکه صاحب برهان نوشته باد فروردین بمعنی باد مغرب باشد که آنرا بعرب...
-
باد برین
لغتنامه دهخدا
باد برین . [ دِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باد صبا را گویند و آن از مابین مشرق و شمال وزد. (برهان ). باد صبا چه بر بمعنی بالاست و باد صبا محل وزیدن آن از مطلع ثریاست تا بنات نعش ،چون قطب شمال را نسبت بقطب جنوب در اکثر معموره برتریست بدین سبب آنرا ...
-
باد دبور
لغتنامه دهخدا
باد دبور. [ دِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادی باشد که از مابین مغرب و جنوب وزد. (برهان ) (آنندراج ). بادفرودین . (صحاح الفرس ). بمعنی باد جنوب است و باد برین بمعنی باد شمال است چه قطب شمال بلند است و جنوب فرود و باد جنوب و دبور مضر است و باد صبا ...
-
باد صبا
لغتنامه دهخدا
باد صبا. [ دِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بادیست که از مابین شرق و شمال وزد و بادبرین همین است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). بادی که از مابین مشرق و شمال وزد. (ناظم الاطباء). باد صبا و شمال نافع است . (آنندراج : باد فرودین ). باد برین . (صحاح...
-
نکباء
لغتنامه دهخدا
نکباء. [ ن َ ] (ع اِ) باد کژ. (از زمخشری ) (دهار). بادی که از مَهَب ّ خود برگردد و میان دو باد وزد، یا میان صبا و شمال . ج ، نُکْب . (از منتهی الارب ). یا نکباء چهار باد است : ازیب و آن نکباء صبا و جنوب است ، صابیة - که آن را نکیباء هم گویند - نکباء ...