کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شویکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شویکة
لغتنامه دهخدا
شویکة. [ ش ُ وَ ک َ ] (ع اِ مصغر) مصغر شوکة. خار خرد. خارک . (یادداشت مؤلف ). || نوعی از شتران . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِخ ) دهی است نزدیک قدس . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
شویکة ابراهیم
لغتنامه دهخدا
شویکة ابراهیم . [ ش ُ وَ ک َ ت ُ اِ ] (ع اِ مرکب ) یک نوع گیاهی آبی که همیشه سبز است . (ناظم الاطباء).
-
ذومائة شویکة
لغتنامه دهخدا
ذومائة شویکة. [ م ِ ءَ ت َ ش ُ وَ ک َ ] (ع اِمرکب ) ذومائةَ رأس و هوالقرصعنة. (ابن البیطار).
-
جستوجو در متن
-
تافغه
لغتنامه دهخدا
تافغه . [ ف َ غ َ ] (معرب ، اِ) بلغت بربر نوعی از خارخسک . شوک الدواب . خسکه . بادآورد. خسک . شویکه . شوکة. حرشف . شوکةالمبارکه . خار تاتاری . (از دزی ج 1 ص 139).
-
قرصعنه
لغتنامه دهخدا
قرصعنه . [ ق َ ص َ ن َ / ن ِ ] (از ع ، اِ) گیاهی است خاردار که شویکه ابراهیم نیز نامند آن را، و آن بر انواعی است : نوعی از آن چون سوسن بری که بر درها می چسبد و از مگس جلوگیری میکند و نوعی از آن سفید و دارای برگهای زیاد و خارهای تیز و برای درد کمر مجر...
-
بادآورد
لغتنامه دهخدا
بادآورد. [ وَ ] (اِ مرکب ) بمعنی بادآورد است که بوته ٔ خار شوکةالبیضاء باشد. (برهان ). نام بوته ٔ خاریست سفید و دراز بقدر یک ذرع در نهایت خفت و سبکی که بیشتر در زمین ریگ بوم و دامن کوهها روییده و خارش انبوه شود و گل آن بنفش و سرخ و سفید هم میباشد و ت...