کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوکت شیرازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوکت شیرازی
لغتنامه دهخدا
شوکت شیرازی . [ ش َ ک َ ت ِ ] (اِخ ) شمس الدین حسن . از مردم فارس بوده است که در زمان مؤلف مجمعالفصحاء به تهران آمده بود و از علوم ادبی و غیره اطلاع کافی و در شاعری مقامی عالی داشته است و مؤلف مجمعالفصحا پاره ای از اشعار او را آورده است . (مجمعالفص...
-
واژههای مشابه
-
شوکت قاجار
لغتنامه دهخدا
شوکت قاجار. [ ش َ ک َ ت ِ ] (اِخ ) امیر محمدقاسم خان فرزند ارشداعتضادالدوله سلیمانخان بن محمدخان قاجار و مادرش ازاشراف زندیه دختر بسطام خان کارخانه بوده است و به دستور فتحعلیشاه خواهر حسینعلی میرزا را به عقد ازدواج او درآوردند. امیر محمدقاسم خان متصد...
-
شوکت آباد
لغتنامه دهخدا
شوکت آباد. [ ش َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند است و 240 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شوکت بخارایی
لغتنامه دهخدا
شوکت بخارایی . [ ش َ ک َ ت ِ ب ُ ] (اِخ ) مؤلف ریاض العارفین نویسد: او از وارستگان زمان خود بوده در بلاد ایران سیاحت می نمود. در اصفهان شیخ محمدعلی لاهیجی متخلص به حزین از عرفای متأخرین وی را ملاقات نموده گفته است در ایام شتا او را دیدم نمدپاره ای ...
-
قوی شوکت
لغتنامه دهخدا
قوی شوکت . [ ق َ ش َ / شُو ک َ ] (ص مرکب ) با شکوه و جلال بسیار. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شان و شوکت
لغتنامه دهخدا
شان و شوکت . [ ن ُ ش َ ک َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مرتبه و توانایی و قدرت . شان و شوکت رجوع به شأن و شوکت شود.
-
قلعه شوکت نظام
لغتنامه دهخدا
قلعه شوکت نظام . [ ق َ ع َ ش َ ک َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان زیراستاق بخش مرکزی شهرستان شاهرود، واقع در 10000 گزی باختر شاهرود و2000گزی شوسه ٔ شاهرود به دامغان . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 250 تن است . آب آن از قنات و...
-
میرآباد شوکت نظام
لغتنامه دهخدا
میرآباد شوکت نظام . [ دِ ش َ ک َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریگان بخش فهرج شهرستان بم ، واقع در 40هزارگزی جنوب خاوری فهرج با 296 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
خاوری شیرازی
لغتنامه دهخدا
خاوری شیرازی . [ وَ ی ِ ] (اِخ ) نام او میرزا فضل اﷲ است و هدایت در مجمع الفصحاء چ 1 ج 2 ص 126 آورده : «اسم او میرزا فضل اﷲ و بطناً صبیه زاده ٔ جناب آقا محمد هاشم ذهبی روح اﷲ روحه و صاحب کمالات و حالات نیکو است . در حضرت صاحبقران مغفور و خاقان مرحوم ...
-
محتشم
لغتنامه دهخدا
محتشم . [ م ُ ت َ ش َ ] (ع ص )دارای حشمت . بااحتشام . باحشمت . (از منتهی الارب ). زبردست و توانا و بزرگ و دارای خدم و حشم بسیار. (ناظم الاطباء). صاحب خدم و حشم . (غیاث ). با شوکت و دبدبه .بشکوه . باشکوه . باشکه . باجلالت . باعظمت : هرگز ندهد خردمنش ر...
-
بخیه
لغتنامه دهخدا
بخیه . [ ب َخ ْ ی َ / ی ِ ] (اِ) آجیده و شکاف جامه ای که دوخته باشد. دوخت تنگ و مضبوط. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). دوخت با آجیده های دراز وطولانی . شلال . (ناظم الاطباء). کوکی که روی پارچه با دست یا چرخ خیاطی بزنند. (فرهنگ فارسی معین ). دوختن...
-
صاحب دیوان
لغتنامه دهخدا
صاحب دیوان . [ ح ِ دی ] (اِخ ) محمدبن محمد جوینی ، ملقب به شمس الدین . چون هلاکو در آغاز سال 661 هَ . ق . امیر سیف الدین بیتکچی خوارزمی وزیر خویش را بکشت ، وزارت به شمس الدین محمد جوینی که از سال 657 حکومت بغداد داشت سپرد و حکومت این شهر به عطاملک بر...
-
یک
لغتنامه دهخدا
یک . [ ی َ / ی ِ ] (عدد، ص ، اِ) نخستین شماره از اعداد که به تازی واحد و اَحَد گویند. (ناظم الاطباء). نخستین شماره ٔ عددی که در مرتبه ٔ اول واقع است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). احد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). واحد. (ناظم الاطبا...