کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شومال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شومال
لغتنامه دهخدا
شومال . (نف مرکب ) شوی مال . شومالنده . || (اِ مرکب ) ابزاری که بدان پارچه را جلا دهند. (فرهنگ فارسی معین ). || نفع و فایده و سودا. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شوی مالنده
لغتنامه دهخدا
شوی مالنده . [ ل َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) شومالنده . شومال . رجوع به شومالنده شود.
-
شوی مالی
لغتنامه دهخدا
شوی مالی . (حامص مرکب ) عمل شوی مال . کار شومال . شومالی . رجوع به شومالی شود.
-
شومالنده
لغتنامه دهخدا
شومالنده . [ ل َ دَ / دِ ] (نف مرکب ) شوی مالنده . شومال . کسی که پارچه را آهار دهد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شوی مال
لغتنامه دهخدا
شوی مال . (نف مرکب ) شومال .شخصی را گویند که آهار و آش بر تار جامه ای که می بافند بمالد. (برهان ). نساج . در اصل لغت به معنی بافنده است و برخلاف اصل موضوع بمعنی شوی مال استعمال کنند. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی ). رجوع به شومال شود.