کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوفر
لغتنامه دهخدا
شوفر. [ ش ُ ف ُ ] (فرانسوی ، اِ) راننده ٔ اتومبیل . راننده . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
شبور
لغتنامه دهخدا
شبور. [ ش َب ْ بو ] (معرب ، اِ) شیپور. کرنای . لغت عبرانی است . (منتهی الارب ). اقرب الموارد به فک ادغام ضبط کرده است و گوید این کلمه معرب شوفَر از لغت عبری به معنی بوق و نفیر است . ج ، شبورات و شبابیر. (ازاقرب الموارد) (از محیط المحیط). نای رویین اس...
-
کمک
لغتنامه دهخدا
کمک . [ ک ُ م َ ] (ترکی ، اِ) اعانت و مددکاری چه درکار و بار و چه در جنگ ، از لغات ترکی نوشته شد. (غیاث ) (آنندراج ).مدد و اعانت و مددکاری چه در کار و بار و چه در جنگ . (ناظم الاطباء). کومک . مدد. یاری . مساعدت . معاضدت . دستیاری . مدد. یاری . یاوری ...
-
گوتنبرک
لغتنامه دهخدا
گوتنبرک . [ تِم ْ ب ِ ] (اِخ ) هانس (یا یوهان ) گنسفلایش .چاپچی آلمانی متولد و متوفی در مایانس (در حدود 1397 - 1468 م .). گوتنبرگ در سال 1420 به دنبال شورشهایی که بر اثر ورود فردریک سوم به مایانس به وقوع پیوست از شهر تبعید گردید. از اوایل سال 1434 در...
-
راننده
لغتنامه دهخدا
راننده . [ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف ) که براند. که عمل راندن انجام دهد. || محرک . حرکت دهنده بجلو. فشاردهنده که به جلو برد. || که وسایط نقلیه و جز آن را از جایی بجایی برد. که ماشین و گاری و جز آن را براند. که عمل راندن و راهنمایی ماشین و جز آن را بعهده د...