کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شورشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شورشی
لغتنامه دهخدا
شورشی . [ رِ ] (ص نسبی ) طاغی . انقلابی . (یادداشت مؤلف ). کسی که شورش کند. انقلابی . (فرهنگ فارسی معین ). || معتاد به شورش . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
ژوئیه
لغتنامه دهخدا
ژوئیه . [ ی ِ ] (اِخ ) ژوئیه (ژورنه دوکانُرز...) نخستین شورشی که مردم پاریس در ابتدای انقلاب فرانسه کردند و آن منتهی به گرفتن باستیل گشت .
-
انقلابی
لغتنامه دهخدا
انقلابی . [ اِ ق ِ ] (ص نسبی ) منسوب به انقلاب . شورشی . || کسی که طرفدار انقلاب است . || (اِخ ) نام فرقه ای در اول مشروطیت . (یادداشت مؤلف ).
-
شیرلان
لغتنامه دهخدا
شیرلان .(اِ مرکب ) (از: شیر + لان ، پسوندی که مکان را رساند چنانکه : نمک لان ؛ نمکزار) جایی که در آن شیر فراوان باشد. شیرناک . شیرلانه . لانه ٔ شیر. شیرستان : یک دو روز این سگدلان انگیخته در شیرلان شورشی کَارژنگ در مازندران انگیخته سهم شاه انگیخته ام...
-
تموریان
لغتنامه دهخدا
تموریان . [ ت َ ] (اِخ ) یکی از عشایر کوهستانی و شورشی ایران در زمان ساسانیان و رجوع به کتاب ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستن سن ترجمه ٔ رشید یاسمی شود.
-
اردنس
لغتنامه دهخدا
اردنس . [ اُ دُ ن ِ ] (اِخ ) محرک شورشی بزمان اسکندر و اسکندر آنگاه که به کرمان شد (325 ق .م .) او را با خود برد. (ایران باستان ص 1863).
-
کایوس گراکوس
لغتنامه دهخدا
کایوس گراکوس . (اِخ ) از خطبای مشهور روم بود که چند بار به مقام تریبونوس نائل شد و به طرفداری طبقات پست با پاتریسیوس ها مخالفت کرد و در سال 121 م . در شورشی به قتل رسید. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ).
-
سابینوس
لغتنامه دهخدا
سابینوس . (اِخ ) از رجال روم قدیم و در زمان امپراطوری اگوست و قریب بمیلاد مسیح والی شام بود. در دوره ٔ حکمرانی او یهودیان شورشی کردند که بوسیله ٔ سربازان رومی در هم شکسته شد.
-
کاپو دیستریا
لغتنامه دهخدا
کاپو دیستریا. [ پ ُ ت ِ ] (اِخ ) ژان آنتوان کنت دوکاپو دیستریا متولد در «کرفو». وی تأثیر مهمی در طغیان یونانیان ضد ترکیه داشت و زمانی دیکتاتور یونانیان شورشی گردید، اما در «نوپلی » بقتل رسید (1776 - 1831).
-
کارشاروکین
لغتنامه دهخدا
کارشاروکین . (اِخ ) نامی که آشوریان بشهر هارهار، واقع در جنوب دریاچه ٔ «زره بار» داده اند و این شهررا چنان مجهز کردند که بتواند هر شورشی را خاموش کند. (کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او صص 54 - 55).
-
الکساندر اول
لغتنامه دهخدا
الکساندر اول . [ اَ ل ِ رِ اَوْ وَ ] (اِخ ) ملقب به وحشی . پادشاه اسکاتلند از 1107 تا 1124 م . وی شورشی را که در شمال کشور خود پدید آمده بود از میان برد و سردسته های آن را بقتل رسانید. (از قاموس الاعلام ترکی ذیل آلکساندر).
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن منصور رافقی . از والیان مصر بود. وی بسال 216 هَ . ق . به ولایت مصر برگزیده شد و چون در آنجا شورشی رخ داد، مأمون وی را مقصر دانست و او را عزل کرد و الواثق باﷲ دیگربار ولایت مصر را بدو سپرد و بسال 233 المتوکل او را عزل کرد، و ...
-
ژوئن
لغتنامه دهخدا
ژوئن . [ ءَ ] (فرانسوی ، اِ) نام ماه ششم از سال مسیحی . - ژوئن 1848 (ژورنه دو) ؛ شورشی که بر اثر اخراج 120000تن کارگر از کارخانه های ملی در پاریس اتفاق افتاد ومدت چهار روز آن شهر به خاک و خون کشیده شد و سرانجام به دست ژنرال کاوینیاک بار دیگر آرامش و ...
-
امری
لغتنامه دهخدا
امری .[ اِ م ِ ] (اِخ ) میشل پارتیچلی از مردم ایتالیا در سال 1596 م . در لیون متولد شد و در سال 1650 م . درگذشت . مازارن وی را بسمت نظارت و پیشکاری مالی برگزیده بود. وی با وضع بعضی از قوانین مالیاتی طرف بغض عامه قرار گرفت و باعث شورشی شد. رجوع به لار...