کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شوخگینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شوخگینی
لغتنامه دهخدا
شوخگینی . (حامص مرکب ) شوخگنی . حالت و چگونگی شوخگین . ناپاکی و آلودگی و وسخ گرفتگی اندام عموماً و ستبری و سختی دست و پا از بسیاری کار و پینه بستگی آنها خصوصاً. (ناظم الاطباء). رجوع به معانی شوخ شود.
-
جستوجو در متن
-
چرکنی
لغتنامه دهخدا
چرکنی . [ چ ِ ک ِ ] (حامص مرکب ) چرکینی . شوخگنی . شوخگینی . دنسی . چرگنی . ریمناکی . آلودگی . ناپاکی . آلایشناکی . رجوع به چرکن و چرگنی و چرکینی و چرگینی شود.
-
کرفت
لغتنامه دهخدا
کرفت . [ ک ِ رِ ] (اِ) چرکنی و کثافت باشد. (برهان ) (آنندراج ). چرکینی . پلیدی . نجاست . ناپاکی . (ناظم الاطباء). شوخگنی . شوخگینی . || (ص ) شخصی را گویند که خود را از نجاست پاک نسازد و ملاحظه از نجاست نکند. (برهان ) (آنندراج ).کسی که خود را از نجاست...