کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شواة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شواة
لغتنامه دهخدا
شواة. [ ش َ ] (ع اِ) پوست سر. (از اقرب الموارد) (دهار). ج ، شَوی ̍. (مهذب الاسماء).
-
شواة
لغتنامه دهخدا
شواة. [ ش ِ ] (ع اِ) پاره ای از بریان . (منتهی الارب ). قطعه ای از گوشت کباب و پاره ای از بریان . (ناظم الاطباء). و رجوع به شواء و شواءة شود.
-
واژههای مشابه
-
شواه
لغتنامه دهخدا
شواه . [ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ شاة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به شاة شود.
-
واژههای همآوا
-
شوعة
لغتنامه دهخدا
شوعة. [ ع َ ] (ع اِ) یکی شوع . (منتهی الارب ). یکی گیاه که در کوه و در زمین نرم روید. (ناظم الاطباء).
-
شوات
لغتنامه دهخدا
شوات . [ ش َ / ش ُ ] (اِ) شواد. شوار. شوال . شوالک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). پرنده ای است از جنس مرغابی و آن را سرخاب گویند وبعضی گفته اند مرغی است به سرخی مایل و هر زمان به رنگی و لونی برآید و به عربی بوقلمون و ابوبراقش خوانند. (برهان ). سرخاب از ب...
-
شواط
لغتنامه دهخدا
شواط. [ ش َ واطط ] (ع ص ،اِ) ج ِ شاطّة. (ناظم الاطباء). رجوع به شاطّة شود.
-
جستوجو در متن
-
شوی
لغتنامه دهخدا
شوی . [ ش َ وا ] (ع ص ، اِ) کار سهل و اندک از هر چیز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || ستور ریزه . (منتهی الارب ). مال پست . (از اقرب الموارد). || اطراف دستها و پایها و سرهای مردم . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کرانه ها، یعنی دست و پای . (تر...
-
اشواء
لغتنامه دهخدا
اشواء. [ اِش ْ ] (ع مص ) دادن گوشت به کسان تا بریان سازند. || اشواء قوم را؛ بریان خورانیدن آنان را. (منتهی الارب ). اطعام قوم بگوشت بریان . (از المنجد). || اشواء قمح ؛ وقت مالیدن رسیدن گندم و صالح بریان کردن شدن آن . (منتهی الارب ). اشواءزرع ؛ رسیدن ...
-
شاة
لغتنامه دهخدا
شاة. (ع اِ) گوسپند نر و ماده . (مهذب الاسماء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، شاه ، شیاه ، شِواه ، اشاوِه ، شَوی ْ، شیه ،و شیِّه و این سه قسم اخیر اسم جمعند. (اقرب الموارد). || و اصل شاة، شاهة است چه تصغیر آن شُوَیهَة و جمع شیاة آمده است . هاء برا...