کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهید و شهله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شهید کردن
لغتنامه دهخدا
شهید کردن . [ ش َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کسی را بدرجه ٔ شهادت فایز کردن . (ناظم الاطباء).
-
شهید گشتن
لغتنامه دهخدا
شهید گشتن . [ ش َ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شهید شدن : بختیار که عم او بود بر دست لشکر او شهید گشته بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 43).
-
خاقان شهید
لغتنامه دهخدا
خاقان شهید. [ ن ِ ش َ ] (اِخ ) لقبی است که منشیان درباری قاجار بعدها به آغامحمدخان قاجار میدادند.