کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهودی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهودی
لغتنامه دهخدا
شهودی . [ ش ُ ] (اِخ ) شاعری از لاهیجان و معاصر سلطان یعقوب و دارای دیوان است .شاهنامه ای مشتمل چهارهزار بیت نظم کرده بزبان ترکی .رجوع به آتشکده ٔ آذر ص 166 و مجمعالخواص ص 311 شود.
-
واژههای مشابه
-
تجلی شهودی
لغتنامه دهخدا
تجلی شهودی . [ ت َ ج َل ْ لی ِ ش ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت است از ظهور وجودی که باسم النور مسمی است . و آن ظهور حق باشد بصور اسماء خود در اکوان ، آنچنانی که خود صور اوست و این ظهور به نفس الرحمن تعبیر میشود که همه ٔ موجودات از فیض وجود او جا...
-
حسین شهودی
لغتنامه دهخدا
حسین شهودی . [ ح ُ س َ ن ِ ش ُ ] (اِخ ) اصفهانی . شاعر و رمال بود و احوالش در تذکره ٔ نصرآبادی آمده است . (ذریعه ج 9 ص 560).
-
توحید شهودی
لغتنامه دهخدا
توحید شهودی . [ ت َ / تُو دِ ش ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توحید عیانی . آنست که عبد کامل تمام افعال و اشیاء را در افعال حق فانی یابد و در هیچ مرتبت و هیچ شیئی را غیر حق فاعل نبیند و غیر او مؤثر نشناسد... و توحید شهودی توحید خواص است . (از فرهنگ علو...
-
جستوجو در متن
-
توحید عیانی
لغتنامه دهخدا
توحید عیانی . [ ت َ/ تُو دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) توحید شهودی . رجوع به توحید شهودی و توحید و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
استدلالی
لغتنامه دهخدا
استدلالی . [ اِ ت ِ ] (ص نسبی ) منسوب به استدلال . || آنکه دلیل بر دعوی اقامه کند. || مجازاً، حکیم . کلامی . مقابل کشفی و شهودی : پای استدلالیان چوبین بودپای چوبین سخت بی تمکین بود.مولوی .
-
خذاهویه
لغتنامه دهخدا
خذاهویه . [ خ ُ و ی َ ] (اِخ ) ابن سهل . وی یکی از فرزندان سهل دانشمند معروف دوره ٔ ترجمه ٔ عباسی است و در عیون الانباء آمده است : یوسف بن ابراهیم گفت : از شوخی ها و مداعبات سهل کوسج ، یکی آن بود که وی بسال 209 هَ .ق . تمارض کرد و شهودی را نزد خود خو...
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ ] (ع مص ) شناختن و دانستن بعد از نادانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شناختن . (زوزنی ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). شناختن . بازشناختن . معرفت . (فرهنگ فارسی معین ). شناخت . شناسائی . آگاهی . درایت . اطلاع : به مدد و معاونت اوکمر بستن...
-
سیر
لغتنامه دهخدا
سیر. [ س َ ] (ع اِمص ) گشت . تفرج . گردش . سفر و سیاحت . (ناظم الاطباء). || (اصطلاح صوفیان ) بر دو معنی اطلاق میشود: یکی سیر الی اﷲ و دیگری سیر فی اﷲ. سیر الی اﷲ نهایت دارد و آن این است که سالک چندان سیر کند که خدا را بشناسد و چون خود را شناخت سیر تم...
-
معرفت
لغتنامه دهخدا
معرفت . [ م َ رِ ف َ ] (ع اِمص ) شناختگی و شناسایی . (ناظم الاطباء). شناسایی . شناخت . آشنائی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و آنکه در سایه ٔ رایت علما آرام گیرد تا به آفتاب کشف نزدیک افتد به مجرد معرفت آن چندان شکوه در ضمیر او پیدا آید که اوهام نها...
-
توحید
لغتنامه دهخدا
توحید. [ ت َ ] (ع مص ) یگانه گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکی کردن . (دهار). در لغت ، حکم به واحد بودن شی ٔ است . (از تعریفات جرجانی ). || یکی گفتن .(تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). یکی دانستن و یکی گفتن خدای را و ...
-
اعراف
لغتنامه دهخدا
اعراف . [ اَ ] (ع اِ) نوعی از خرمابنان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی است از درختان خرما. (آنندراج ). بصیغه ٔ جمع، قسمی از درخت خرماست . (از اقرب الموارد). نوعی از خرما. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). || باره هایی میان بهشت و دوزخ . (از اقرب المو...
-
الهام
لغتنامه دهخدا
الهام . [ اِ ] (ع مص ) در دل افکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (مؤید الفضلاء) (مجمل اللغة). اندر دل افکندن . (ترجمان علامه ، تهذیب عادل ). در دل انداختن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف جرجانی ). در دل افکندن نیکی و آموزانیدن . (منتهی الارب ). افکندن خدا در د...