کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهل
لغتنامه دهخدا
شهل . [ ش َ ] (اِخ ) ابن شیبان بن ربیعةبن زمان ملقب به فند. شاعری از عرب بوده است . رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 419 شود.
-
شهل
لغتنامه دهخدا
شهل . [ ش َ ] (ع اِ) دروغ : فیه ولع و شهل ؛ ای کذب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
شهل
لغتنامه دهخدا
شهل . [ ش َ هََ ] (ع اِ) شُهْلة. سیاهی چشم که مخلوط با رنگ آبی باشد. (از اقرب الموارد). میش چشمی و نیکوی از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
شهل
لغتنامه دهخدا
شهل . [ ش َ هََ ] (ع مص ) میش چشم گردیدن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
الفند زمانی
لغتنامه دهخدا
الفند زمانی . [ اَ ف ِ دِ زِم ْ ما ] (اِخ ) شهل بن شیبان بن ربیعةبن زمان حنفی شاعر جاهلی بود. وی به سال 70 قبل از هجرت / 555 م . درگذشت . رجوع به شهل و فند در این لغت نامه و الاعلام زرکلی چ 2 ج 3 ص 260 شود.
-
میش چشمی
لغتنامه دهخدا
میش چشمی . [ چ َ ] (حامص مرکب ) حالت و صفت میش چشم . شهلة [ ش َ / ش ُ ل َ] . شَهَل . (یادداشت مؤلف ). رجوع به میش چشم شود.
-
اشهل
لغتنامه دهخدا
اشهل . [ اَ هََ ] (ع ص ) رجل اشهل ؛ مرد میش چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد میش چشم یعنی سیاهی چشم او بکبودی آمیخته باشد. (آنندراج ). آنکه کبودی بسیاهی چشم او درآمیزد. (از المنجد). میش چشم . مؤنث : شَهْلاء. (مهذب الاسماء). میش چشم . (مجمل ا...
-
دروغ
لغتنامه دهخدا
دروغ . [ دُ ] (اِ) سخن ناراست . قول ناحق . خلاف حقیقت . مقابل راست . مقابل صدق . کذب . (غیاث ). صاحب آنندراج گوید: مقابل راست چون گریه ٔ دروغ ، اشک دروغ ،آه دروغ ، وعده ٔ دروغ ، صبح دروغ ، و زشت و مصلحت آمیز از صفات اوست ، و با لفظ گفتن و بستن و پردا...