کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهریارکوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهریارکوه
لغتنامه دهخدا
شهریارکوه . [ ش َ ] (اِخ ) کازانوا در رساله ٔ خود موسوم به «اصفهبدان فریم » میگوید که شهریارکوه با جبال قارن یکی است و این هر دو نام سلسله ٔ جبالی بوده است [ که هزارجریب جزو آن است ] واقع در شمال آن ، و میگوید فرض اول (که در شمال فیروزکوه بوده است ) ...
-
واژههای مشابه
-
سپهبد شهریارکوه
لغتنامه دهخدا
سپهبد شهریارکوه . [ س ِ پ َ ب ُ / ب ُ دِ ش َ ] (اِخ ) پادشاهان ناحیت کوه قارن بدیلمان و مقر آنان به قصبه ٔ پریم بلشکرگاهی است بر نیم فرسنگی . رجوع به حدود العالم چ دانشگاه تهران ص 147 و رجوع به اسپهبدان طبرستان شود.
-
جستوجو در متن
-
اصفهبد
لغتنامه دهخدا
اصفهبد. [ اِ ف َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) رستم بن شهریاربن شروین . معاصر شمس المعالی قابوس بن وشمگیر (356 - 403 هَ . ق .) بود و در کوهستان فریم (پریم ) و شهریارکوه قایم مقام پدر شد. (از مقدمه ٔ مرزبان نامه از تاریخ طبرستان نسخه ٔ کتابخانه ٔ ملی پاریس ورق 1...
-
کوه
لغتنامه دهخدا
کوه . (اِ) معروف است و عربان جبل خوانند. (برهان ). ترجمه ٔ جبل . (آنندراج ). هر برآمدگی کلان و مرتفعی در سطح زمین خواه از خاک باشد و یا سنگ و به تازی جبل گویند. (ناظم الاطباء). پهلوی «کف » (کوه ، قله ٔ کوه )، ایرانی باستان «کئوفه » (کوه )، اوستا «کئو...