کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهرگشا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهرگشا
لغتنامه دهخدا
شهرگشا. [ ش َ گ ُ ] (نف مرکب ) فاتح . گشاینده ٔ شهر. ستاننده ٔ شهر : شاد باش ای ملک شهرگشایان که شدست در دهان عدو از هیبت تو شهد شرنگ . فرخی .ورنه چرا کرد سپهر بلندشهرگشایی چو تو را شهربند.نظامی .
-
جستوجو در متن
-
شهرگشای
لغتنامه دهخدا
شهرگشای . [ ش َ گ ُ ] (نف مرکب ) شهرگشا. گشاینده ٔ شهر. فاتح . رجوع به شهرگشا شود : مَثَل جنبش سیمرغ چه چیز است بگوی مَثَل جنبش شاه آن ملک شهرگشای . فرخی .میر ابواحمدبن محمود آن شهرگشای میر ابواحمدبن محمود آن قلعه ستان . فرخی .همی ندید که بر گاه شار ...
-
شهرستان
لغتنامه دهخدا
شهرستان . [ ش َ س ِ ] (نف مرکب ) ستاننده ٔ شهر. مظفر و فاتح شهرها و از القاب پادشاهان است . (ناظم الاطباء). شهرگشا. فاتح : خدایگان جهان بادو پادشاه زمین بعون ایزد کشورگشا و شهرستان . فرخی .بمجلس ملک جنگجوی رزم آرای بمجلس ملک شیرگیر شهرستان . فرخی .عق...
-
پوربهای جامی
لغتنامه دهخدا
پوربهای جامی . [ ب َی ِ ] (اِخ ) از شعرای معروف خراسان ، مردی مستعد و فاضل بود. آباء و اجداد او قضات ولایت جام بوده اند و اومردی خوش طبع بود، بدین پایه سر فرو نیاورد، و همواره با مستعدان نشستی و بیشتر اوقات ، در هرات روزگار گذرانیدی . وی شاگرد مولانا...