کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهرستان آباده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
شهرستان تپه
لغتنامه دهخدا
شهرستان تپه . [ ش َ رِ ت َ پ َ / ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) نام یکی از دیههای فخر عمادالدین در مازندران است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 170).
-
شهرستان روئین
لغتنامه دهخدا
شهرستان روئین . [ ش َ رَ / رِ ن ِ ] (اِخ ) لقب شهر بیکند. (تاریخ بخارا). و رجوع به شرح حال رودکی ج 1 ص 100 شود.
-
شهرستان یزدگرد
لغتنامه دهخدا
شهرستان یزدگرد. [ ش َ رِ ن ِ ی َ دِ گ ِ ] (اِخ ) قلعه ای بوده در استرآباد که برای جلوگیری از هجوم بادیه نشینان ساخته بودند. (یادداشت مؤلف ). ظاهراً با شهر فیروز یکی باشد. رجوع به شهر فیروز شود.
-
پل شهرستان
لغتنامه دهخدا
پل شهرستان . [ پ ُ ل ِ ش َ رِ ] (اِخ ) در اصفهان این نام بمناسبت قریه ای است که مجاور آن قرار دارد. تاورنیه می نویسد یک پل کهنه ٔ دیگر هم در ربع لیو، زیر دست پل گبرهاست که راه معمولی شیراز به اصفهان بوده اکنون این پل بر جا و پایه های آن از سنگ ساخته ...
-
جستوجو در متن
-
جنت آباد
لغتنامه دهخدا
جنت آباد. [ ج َن ْ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چنار بخش مرکزی شهرستان آباده واقعدر 12هزارگزی خاور آباده ، کنار شوسه ٔ اقلید به آباده . سکنه ٔ آن 8 تن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
آباده ٔ اقلید
لغتنامه دهخدا
آباده ٔ اقلید. [ دَ ی ِ اِ ] (اِخ ) بخشی از شهرستان آباده است و آن را به مناسبت یکی از قرای آن که اقلید نام دارد آباده ٔ اقلید خوانند تا از آباده ٔ طشک ممتاز باشد. این بخش از طرف شمال و مشرق به ابرقوه (ابرکوه ) و توابع اصفهان و از جنوب بقونقری و از م...
-
آباده
لغتنامه دهخدا
آباده . [ دَ ] (اِخ ) سه محل است در فارس . یکی شهرستان آباده که مشتمل بر هفت بخش یا بلوک است . آباده ٔ اقلید، مرغاب ، مرودشت ، مایین ، رامجرد، بیضاء و ایرج . دیگر مرکز آباده ٔ اقلید و آن شهرکی است در راه اصفهان و شیراز میان جنّت آباد و خان درویش ، فا...
-
حسین آباد محمدحسن
لغتنامه دهخدا
حسین آباد محمدحسن . [ ح ُ س ِ دِ م ُ ح َم ْ م َ ح َ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده . واقع در 12هزارگزی شمال آباده و یک هزارگزی شوسه ٔ آباده به اصفهان . دارای 12 تن سکنه میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
صادق آباد پایین
لغتنامه دهخدا
صادق آباد پایین . [ دِ دِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان چنار بخش مرکزی شهرستان آباده ، 9000گزی جنوب خاوری آباده ، 2000گزی خاوری شوسه ٔ آباده به اقلید. سکنه 20 نفر. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
-
صادق آباد
لغتنامه دهخدا
صادق آباد. [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صغاد بخش مرکزی شهرستان آباده ، 36000گزی باختر آباده ، دامنه ٔ کوه چکاب کنار راه فرعی آباده به صغاد. معتدل ، سکنه 200 تن ، شیعه ، فارسی زبان ، آب آن از قنات و محصول آن غلات ، گردو، بادام ، شغل اهالی زراعت و باغبا...
-
فرخاش
لغتنامه دهخدا
فرخاش . [ ف َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان سورمق بخش مرکزی شهرستان آباده ، واقع در 34هزارگزی جنوب خاوری آباده و دارای 13 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
درغوک
لغتنامه دهخدا
درغوک . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده واقع در یک هزارگزی شمال آباده وکنار راه شوسه ٔ شیراز به اصفهان ، با 580 تن سکنه . آب آن از قنات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
بیدک
لغتنامه دهخدا
بیدک . [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چنار که دربخش مرکزی شهرستان آباده واقع و دارای 980 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). دو فرسخ و نیم میانه ٔ جنوب و مشرق آباده است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
بسرم
لغتنامه دهخدا
بسرم . [ ب ِ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آباده طشک بخش نی ریز شهرستان فسادر 18 هزارگزی شمال باختر نی ریز، کنار راه فرعی نی ریز به آباده طشک . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).