کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شهابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شهابی
لغتنامه دهخدا
شهابی . [ ش ِ ] (اِخ ) (الامیر...) بشیربن قاسم بن عمر الشهابی . از امرای بزرگ لبنان و وادی التیم سوریه . وی در قریه ٔ غزیر به بیروت تولد یافت و در سال 1203 هَ . ق . به امارت رسید و در سال 1256 هَ . ق . به جزیره ٔ مالت تبعید و سپس به استانبول منتقل گر...
-
شهابی
لغتنامه دهخدا
شهابی . [ ش ِ ] (اِخ ) احمدبن مؤید نسفی سمرقندی . مداح رکن الدین قلج طمغاج خان از ملوک خانیه ٔ ماوراءالنهر (دوره ٔ سلطنتش 488-494 هَ. ق .). گویند دارای دیوانی بوده است و در آتشکده ٔ آذر چند بیتی از قصیده ٔ نونیه ٔ او آمده است . (از مجمعالفصحاء ج 1 ص...
-
شهابی
لغتنامه دهخدا
شهابی . [ ش ِ ] (اِخ ) محمودبن اسحاق سیاوشان .خطاط ایرانی در قرن دهم هجری . در حدود 993 هَ . ق . در بلخ درگذشته است . وی از شاگردان میرعلی هروی و استاد زبردست خط نستعلیق بود. سفرهایی به بخارا و سمرقند و بلخ کرد. از آثار ممتاز وی نسخه ای از دیوان هلال...
-
شهابی
لغتنامه دهخدا
شهابی . [ ش ِ ] (اِخ ) میرزا اختیار فرزند میرزا عبداﷲخان ترشیزی متخلص به شهاب . وی در سفر خود به ایران که به اتفاق برادرش میرزا مرتضی متخلص به محجوب آمده بود با مؤلف مجمعالفصحاء آشنا گردیده و در شیراز گاهی در کتابت مثنویات با او همکاری میکرده است . ...
-
شهابی
لغتنامه دهخدا
شهابی . [ ش ِ ] (ص نسبی ) به رنگ شهاب (پارچه ). (فهرست لغات دیوان نظام قاری ص 206) : نور سرای عکس شهابی زهره ٔ زهرا اختر تابان . نظام قاری (دیوان ص 102).سراجی شهابی نظر بافته دگر موش دندان و بشکافته . نظام قاری (دیوان ص 181).و رجوع به شهاب رنگ شود.
-
واژههای مشابه
-
عارف شهابی
لغتنامه دهخدا
عارف شهابی . [ رِ ف ِ ش َ ] (اِخ ) عارف بن سعید شهابی از شعراء و خطبا و نویسندگان بود و به سال 1307 هَ . ق . در حاصبیا از حوالی دمشق متولد شد وپس از پایان تحصیل به منشیگری والی بیروت برگزیده شد و سپس بوکالت دادگستری رسید و مقالاتی در روزنامه ٔ المفید...
-
حسن شهابی
لغتنامه دهخدا
حسن شهابی . [ ح َ س َ ن ِ ش ِ ] (اِخ ) ابن علی . شاعر دربار ارسلانشاه سلجوقی . (ذریعه ج 9 ص 240 بنقل از عوفی ) (مجمعالفصحاء ج 1 ص 197).
-
حیدر شهابی
لغتنامه دهخدا
حیدر شهابی . [ ح َ دَ رِش َ ] (اِخ ) ابن احمد. از امیران شهابی و مورخ است . زادگاه و وفات وی به لبنان بود. وی به تلخیص تاریخ اسلام و تدوین اخبار و تاریخ عصرهای اخیر حریص بود. سه کتاب تدوین کرد: نخستین بنام الغررالحسان فی تواریخ حوادث الزمان . دوم بنا...
-
جستوجو در متن
-
سراجی
لغتنامه دهخدا
سراجی . [ ] (اِ) نام پارچه ای است : سراجی شهابی نظر یافته دگر موش دندان و بشکافته .نظام قاری (دیوان ص 181).
-
بخت کوری
لغتنامه دهخدا
بخت کوری . [ ب َ ] (حامص مرکب ) کوربخت بودن . || شوی خوب نداشتن زن . بدبختی زن : ز دولا کرد آب اندر خنوری که شویدجامه را هر بخت کوری .شهابی (سهانی ؟) (از فرهنگ اسدی ).
-
وقف نامه
لغتنامه دهخدا
وقف نامه . [ وَ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) سند یا قباله ٔ وقف که در آن نام ملک یا املاک موقوفه و اسم واقف و محل و خصوصیات رقبات و چگونگی مصارف آنها و نام متولی و تعیین ترتیب متولیان بعد از متولی اول بیان شده باشد. (تاریخچه ٔ وقف در اسلام تألیف شهابی ).
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خرقانی . شهابی غزال خجندی از گویندگان دوره ٔ سلجوقیان قطعه ای در حق وزیر هرات گفته است و در آن ضمن از تاج الدین خرقانی چنین یاد کند:ز تاج خرقان شاید نبیره ای مانده ست که هر کجا برود غم بی کران ببرد.(لباب الالباب چ اوقاف...
-
امیرعارف
لغتنامه دهخدا
امیرعارف . [ اَ عا رِ ] (اِخ ) شهابی . (1307 - 1334 هَ .ق ./ 1890 - 1916 م .). نویسنده و خطیب و شاعر و آزادی خواه و روزنامه نویس بود. در جنگ جهانی اول در دمشق بنشر مقالاتی بر ضد دستگاه حاکمه پرداخت و محکوم باعدام شد و بقتل رسید. (از اعلام زرکلی ج 2 ص...