کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شنی
لغتنامه دهخدا
شنی . [ ش َ ] (اِ) گیاهی باشد که از پوست آن ریسمان سازند. || سینی ، و آن خوانی باشد که ازطلا و نقره و مس و امثال آن سازند. (برهان ) (آنندراج ). نشت . خوان روئین بود بمعنی سینی . (صحاح الفرس ).
-
شنی
لغتنامه دهخدا
شنی . [ ش َ نی ی ] (ع ص ) نفرت شده و حقیرشده و دشمن داشته و مکروه . (ناظم الاطباء).
-
شنی
لغتنامه دهخدا
شنی . [ ش َن ْ نی ] (اِخ ) حفص بن عمربن مرة شنی . صحابی است . || عقبةبن خالد شنی . محدث است . || عمربن ولید شنی . محدث است . || صلت بن حبیب تابعی شنی . محدث است . (منتهی الارب ).
-
شنی
لغتنامه دهخدا
شنی . [ ش َن ْ نی ] (ص نسبی ) منسوب است به شن که بطنی است از بنی عبدالقیس . (از انساب سمعانی ).
-
شنی
لغتنامه دهخدا
شنی . [ ش ِن ْ نا ] (اِخ ) موضعی است به اهواز. (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
ساعت شنی
لغتنامه دهخدا
ساعت شنی . [ ع َ ت ِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ساعت ماسه ای شود.
-
اعور شنی
لغتنامه دهخدا
اعور شنی . [ اَع ْ وَ رِ ش َن ْ نی ] (اِخ ) وی از قبیله ٔ شن بود. رجوع به البیان و التبیین ج 1 ص 151 و 439 شود.
-
جستوجو در متن
-
ساعت ریگی
لغتنامه دهخدا
ساعت ریگی . [ ع َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت رملی . ساعت شنی . رجوع به ساعت ماسه ای شود.
-
ریگدان
لغتنامه دهخدا
ریگدان . (اِ مرکب ) ظرفی که در آن شن و سمباده ریزند جهت خشکانیدن نوشته ها. (ناظم الاطباء). ظرفی است معروف که در آن ریگ نگه دارند. (آنندراج ). || ساعت شنی . (یادداشت مؤلف ).
-
ساعت رملی
لغتنامه دهخدا
ساعت رملی . [ ع َ ت ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت ریگی . ساعت سنگی . ساعت شنی . ساعت ماسه ای . ریگدان . رجوع به ساعت ماسه ای شود.
-
شانی
لغتنامه دهخدا
شانی . (اِ) نوعی کشتی دیرینه است که با بادبان و هم پارو حرکت میکرده است . (از دزی ج 1 ص 717). شانی . شینی محتملاً مصحف و یا تحریری از «شنی » باشد و آن نوعی از کشتی است . ج ، شوان . (از اقرب الموارد).
-
مرداب انزلی
لغتنامه دهخدا
مرداب انزلی . [ م ُ ب ِ اَ زَ ] (اِخ ) برکه ٔ وسیعی است که از آبهای چند رودخانه تشکیل شده است و دو حاشیه ٔ باریک شنی آن را از بحر خزر جدا مینماید. آب آن شیرین و در حوالی انزلی و میان پشته شور است . عرض آن از پیره بازار تا انزلی 10 هزار گز و طول آن از...
-
فرمنی
لغتنامه دهخدا
فرمنی . [ ف ِ م ِ ] (اِ) به لهجه ٔ آمل و نور و کجور، نام جنس ماده ٔ درختی است که در سواحل بحر خزر میروید و رشدآن در زمین های شنی بیشتر است . درخت خرما که در تهران فراوان است پیوندی است از همان درخت با یک درخت ژاپونی . (از جنگل شناسی تألیف کریم ساعی ...