کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شناسا گردیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شناسا گردیدن
لغتنامه دهخدا
شناسا گردیدن . [ ش ِ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) شناسا گشتن . شناختن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
واژههای مشابه
-
شناسا کردن
لغتنامه دهخدا
شناسا کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )تعریف کردن . (فرهنگ فارسی معین ). تعریف . (یادداشت مؤلف ). || شناساندن . (فرهنگ فارسی معین ): تعریف ؛ شناسا کردن . (منتهی الارب ) : استاد رودکی گفته است و زمانه را نیک شناخته است و مردمان را بدو شناسا کرده است ....
-
شناسا گردانیدن
لغتنامه دهخدا
شناسا گردانیدن . [ ش ِ گ َ دَ ] (مص مرکب ) شناسا کردن . واقف و مطلع کردن . آگاهندن . تعریف . (زوزنی ). || شناساندن : تاریخ ؛ شناسا گردانیدن وقت . (دهار).