کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شمعقد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شمعقد
لغتنامه دهخدا
شمعقد. [ ش َ ق َ ] (ص مرکب ) راست بالا مانند شمع. (ناظم الاطباء). شمعبالا. از اسمای محبوب است . (آنندراج ) : شهید جلوه ٔ آن شمعقد گل پوشم دماغ بلبل و پروانه بر مزارم سوخت . سراج المحققین (از آنندراج ).رجوع به شمع بالا شود.
-
جستوجو در متن
-
شمعبالا
لغتنامه دهخدا
شمعبالا. [ ش َ ] (ص مرکب ) برافراخته شده مانند شمع. (ناظم الاطباء). با قامتی چون شمع آخته . || از اسمای محبوب است . (آنندراج ) : ز سوز سینه ٔ من شمعبالایی خبر داردکه از بال و پر پروانه دستی بر کمر دارد. ملا قاسم مشهدی (از آنندراج ).رجوع به شمعقد شود.