کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شماره زنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شماره زنی
لغتنامه دهخدا
شماره زنی . [ ش ُ رَ / رِ زَ ] (حامص مرکب ) عمل شماره زدن به وسیله ٔ شماره زن . (فرهنگ فارسی معین ). شماره زدن برصفحات کتاب و دفتر و جز آن . رجوع به شماره زن شود.
-
واژههای مشابه
-
شماره زن
لغتنامه دهخدا
شماره زن . [ ش ُ رَ / رِ زَ ] (نف مرکب ) شماره زننده . || (اِ مرکب ) آلتی است فلزی که به وسیله ٔ آن پس از چاپ کردن اوراق شماره زده میشود. در قسمت بالای آن دستگیره ای فنری است که اگر آنرا با دست به طرف پایین فشار دهیم به وسیله ٔ شماره های فلزی که در د...
-
شماره گاه
لغتنامه دهخدا
شماره گاه . [ ش ُ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شمارگاه . (ناظم الاطباء). رجوع به شمارگاه شود.
-
شماره گیر
لغتنامه دهخدا
شماره گیر. [ش ُ رَ / رِ ] (نف مرکب ) شمارگیر. شماره گر. حاسب . محاسب . حسیب . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمارگیر شود.
-
جستوجو در متن
-
امیرارسلان رومی
لغتنامه دهخدا
امیرارسلان رومی . [ اَ اَ س َ ن ِ ] (اِخ ) قهرمان داستان عامیانه ... که از داستانهای بسیار مشهور زبان فارسی است و از یک قرن باین طرف مورد توجه شدید عامه ٔ مردم بوده و همه جا خوانده می شده است و بارها نیز بطبع رسیده و بتازگی از روی آن فیلم تهیه کرده و...
-
دار عیسی
لغتنامه دهخدا
دار عیسی . [ رِ سا ] (اِخ ) چوبی که مسیح پیامبر را بر آن مصلوب کرده بودند. این چوب یکی از ذخایر گرانبهای کلیسای آناستازیس در شهر اورشلیم بوده است . در سال 614 یا 615 م . سپاهیان ایرانی شهر اورشلیم را تسخیر کردند و کلیسای آناستازیس را آتش زدند. این دا...
-
منی
لغتنامه دهخدا
منی . [ م َ] (حامص ) در فارسی تکبر و خودبینی . مرکب از «من » و «یاء» مصدری . (غیاث ) (آنندراج ). تکبر و غرور و فخریه و لاف زنی و خودپرستی و خودبینی و ستایش از خود. (ناظم الاطباء). عجب . تکبر. استکبار. برترمنشی . بزرگ منشی .کبر و غرور. (از یادداشت مرح...
-
بقال
لغتنامه دهخدا
بقال . [ ب َق ْ قا ] (ع اِ) تره فروش و بمعنی غله فروش ، لغت عامی است و صحیح بدّال است . (ناظم الاطباء). تره و سبزی فروش . (فرهنگ نظام ). فروشنده ٔ سبزیها. (از اقرب الموارد). در هندوستان به معنی غله فروش بسیار مستعمل شده است و به این معنی بدّال صحیح ب...
-
دم زدن
لغتنامه دهخدا
دم زدن . [ دَ زَ دَ ] (مص مرکب ) نفس زدن و نفس کشیدن . (ناظم الاطباء). تنفس . (ترجمان القرآن ). فروبردن و برآوردن نفس : اگرچه دلم دید چندین ستم نخواهم زدن جز به فرمانْت دم . فردوسی .بزد یک دم آن اژدهای پلیدتنی چند از آنها به دم درکشید. فردوسی .سیه مژ...
-
شاذلیه
لغتنامه دهخدا
شاذلیه . [ ذِ لی ی َ ] (اِخ ) (در افریقا بضم ذال تلفظ میشود) و آن نام فرقه ای از صوفیه است . پیشوای این فرقه ابوالحسن علی بن عبداﷲ الشاذلی ملقب به تاج الدین و تقی الدین است . در برخی از ادعیه ٔ منسوب به وی مراحل سلوک مرید مشروحاً بیان شده است . مصنف ...
-
اسم مصدر
لغتنامه دهخدا
اسم مصدر. [ اِ م ِ م َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسم مصدر در عربی : ابن مالک در الفیة گوید : بفعله المصدر الحق فی العمل مضافاً او مجرداً او مع اَل ان کان فعل مع اَن او ما یحل محلّه و لاسم مصدر عمل .عبدالرحمن سیوطی در شرح بیت اخیر در «بهجةالمرضیة»...
-
بابک خرم دین
لغتنامه دهخدا
بابک خرم دین . یا خرمی [ ب َ ک ِ خ ُ ر رَ ](اِخ ) ابن الندیم در الفهرست آرد: واقدبن عمرو تمیمی که تاریخ بابک کرده است گوید: پدر بابک روغنگری از مردم مدائن بود وقتی جلای وطن کرده به ثغر آذربایجان شد و در روستای میمذ به ده بلال آباد مسکن گزید بر پشت رو...
-
ابومنصور
لغتنامه دهخدا
ابومنصور. [ اَ م َ ] (اِخ ) عمارةبن محمد یا احمد یا محمود مروزی از شعرای اواخر قرن چهارم ،معاصر آخرین پادشاهان سامانی و نخستین پادشاهان غزنوی . وفات ویرا مؤلف مجمعالفصحاء به سال 360 هَ . ق .گفته است و سپس قطعه ای از او در مدح سلطان محمود غزنوی و قطع...