کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شلوة
لغتنامه دهخدا
شلوة. [ ش ِل ْ وَ ] (ع اِ) پاره ای از هر چیز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
شلوه
لغتنامه دهخدا
شلوه . [ ش َل ْ وَ ] (اِخ ) نام دلیری بوده از بزرگان ارمنستان که در فتنه ٔ چنگیزی خروج کرده و با ایوانی نام از اهل آن ولایت معاهده کرده که با سپاه بسیار به آذربایجان آمده بعد از تسخیر ایران ملت اسلام را برانداخته کیش حضرت مسیح را رواج دهند و چون وی ب...
-
شلوه
لغتنامه دهخدا
شلوه . [ ش ِل ْ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل . سکنه ٔ آن 242 تن . آب آن از چشمه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب . در دو محل به فاصله ٔ دوهزارگز بنام شلوه ٔ بالا و شلوه ٔ پایین مشهور. سکنه ٔ شلوه ٔ بالا 135 تن است . (از ف...
-
جستوجو در متن
-
شریر
لغتنامه دهخدا
شریر. [ ش َ ] (ع ) جانب دریا. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نام درختی بحری . (ناظم الاطباء). درختی است دریایی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) خوب و نیک و خوش . || جمیل و رعنا. (ناظم الاطباء). || بد. ج ، اَشرار، اَ...