کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شلوار کوتاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
فراخ شلوار
لغتنامه دهخدا
فراخ شلوار. [ ف َ ش َل ْ ] (ص مرکب ) تن پرور. کاهل . (یادداشت بخط مؤلف ). نظیر آن در تداول عام : گیوه گشاد. (امثال و حکم ) : در همه عراق توان گفت مردی لشکری چنانکه به کار آید، نیست . هستند گروهی کیائی و فراخ شلوار. (تاریخ بیهقی ).
-
پاک شلوار
لغتنامه دهخدا
پاک شلوار. [ ش َ ] (ص مرکب ) نقی ّالعرض . نظیف السّراویل .
-
خشتک شلوار
لغتنامه دهخدا
خشتک شلوار. [ خ ِ ت َ ک ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پارچه ٔ چهارگوشه میان تنبان و شلوار.
-
گربه در شلوار و تنبان کردن
لغتنامه دهخدا
گربه در شلوار و تنبان کردن . [ گ ُ ب َ / ب ِ دَ ش َل ْ وا رُ تُم ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بید گربه در شلوار کردن . کنایه از رسوا کردن و مضطرب و سراسیمه گردانیدن . (از آنندراج ). فاش و رسوا کردن . (مجموعه ٔمترادفات ص 260). کیک در تنبان انداختن : خار در ک...
-
جستوجو در متن
-
شلیته
لغتنامه دهخدا
شلیته . [ ش َ ت َ/ ت ِ ] (اِ) دامن چین دار که روی نظامی زنانه پوشند:شلیته ٔ قجری ؛ نوعی از آن شلوار است . (یادداشت پروین گنابادی ). نوعی دامن کوتاه و گشاد و پرچین که در قدیم زنان روی شلوار می پوشیدند. (فرهنگ فارسی معین ).
-
تبان
لغتنامه دهخدا
تبان . [ ت ُب ْ با ] (معرب ، اِ) ج ، تبابین . (منتهی الارب ). ازار خرد که عورت مغلظه را پوشد. (قاموس از فرهنگ نظام ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (قطر المحیط). شلوار کشتی بان . (مهذب الاسماء). شلوار کوتاه بمقدار یک وجب . (از تاج العروس ) ...
-
اندرورد
لغتنامه دهخدا
اندرورد. [ اَ رَ رَ ] (اِ) اندروردیه . نوعی از شلوار است کوتاه که زانو را بپوشاند و بالای تبان پوشند یا تبان است و این کلمه عجمی است که عربان استعمال کرده اند. (منتهی الارب ). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
زیرجامه
لغتنامه دهخدا
زیرجامه . [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) شلوار. تنبان . شلوار زیرین . ازار. سروال . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ازار. (آنندراج ). زیرشلواری . شلواری کوتاه یا بلند که در زیر شلوار معمولی پوشند. (فرهنگ عامیانه ٔ جمال زاده ). ازار و پای جامه . (غیاث ). جامه ای...
-
مئتان
لغتنامه دهخدا
مئتان . [ م ِءْ ] (ع ص ، اِ) زنی که او را عادت بود که همه ٔ بچگان نگونه از او آید. (منتهی الارب ). زنی که وی را عادت بود زاییدن بچه نگونه یعنی بچه ای که پاهایش پیش از سر آید. (ناظم الاطباء). || هرجامه ای که کوتاه باشد و تا نصف ساق رسد. (منتهی الارب )...
-
اندرورد
لغتنامه دهخدا
اندرورد. [ اَ دَ وَ ] (معرب از فارسی ، اِ) نوعی سراویل است مشمر بالای تبان که زانو را بپوشد یا آن تبان است و فی الحدیث زارنا سلمان من المدائن الی الشام ماشیاً و علیه کساء و اندرورد. (از تاج العروس ) . شلوار کوتاهی را گویند که زانو رابپوشاند و بالای ت...
-
تنبان
لغتنامه دهخدا
تنبان . [ تُم ْ ] (اِ) زیرجامه و ازار و شلوار را گویند عموماً و تنبان چرمی کشتی گیران را خصوصاً. (برهان ). ازار کوتاه کشتی گیران که توبان نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). شلوار و پایجامه ، ترکی است . (غیاث اللغات ). شلوار و رغنین و پایجامه و زیر جامه و...
-
اتب
لغتنامه دهخدا
اتب . [ اِ ] (ع اِ) جامه ای که از میان قواره برگیرند و در گردن اندازند بی آستین و بی گریبان . || پیراهن بی آستین و بی گریبان . (مهذب الأسماء). دواج . شاماکچه . چادری که زنان از میان چاک زده پوشند بی گریبان و آستین . || پیراهن زنان . || هر جامه که کو...
-
مخدم
لغتنامه دهخدا
مخدم . [ م ُ خ َدْ دَ ] (ع اِ) جای خلخال از ساق . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). خرده گاه شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || (ص ) هر اسب که سپیدی ساقش کوتاه گشته گرداگرد خرده گاه پای وی شد...
-
پاچه
لغتنامه دهخدا
پاچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) (از: پا، رِجل + چه ، ادات تصغیر) پای از زانو تا بسرپنجه . کُراع . پایچه . (مهذب الاسماء). || پای خرد : زهر دارد در درون در پاچه مار گرچه دارد از برون نقش و نگار. شیخ بهائی (نان و حلوا چ سنگی ص 17) || قسمت سفلای پای گوسف...