کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شقاوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شقاوت
لغتنامه دهخدا
شقاوت . [ ش َ / ش ِ وَ ] (از ع ، اِمص ) نکبت و خواری و بدبختی و پریشانی . (ناظم الاطباء). بدبختی . (غیاث اللغات ). شقا. شقاء. شقو. شقوت . شقوة. عسر.شدت . سختی . نکبت . بداختری . مقابل سعادت . خلاف سعادت .نقیض سعادت . مقابل نیک اختری . (یادداشت مؤلف ...
-
واژههای مشابه
-
اصحاب شقاوت
لغتنامه دهخدا
اصحاب شقاوت . [ اَ ب ِ ش َ وَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصحاب الشقاوة. تیره بختان . بیچارگان . گناهکاران . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 230 شود.
-
واژههای همآوا
-
شقاوة
لغتنامه دهخدا
شقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع اِمص ) شقاوه . بدبختی . ضد سعادت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدبختی . شقاء. شقوة. (مهذب الاسماء). بدبختی .(دهار) (ترجمان القرآن ص 62). و رجوع به شقاوت شود.
-
شقاوة
لغتنامه دهخدا
شقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع مص )مصدر به معنی شقا و شقاء. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بدبخت شدن . (دهار) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ). و رجوع به شقا و شقاء شود.
-
جستوجو در متن
-
آشفته روزی
لغتنامه دهخدا
آشفته روزی . [ ش ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) شقاوت . بدبختی .
-
جلادی
لغتنامه دهخدا
جلادی . [ ج َل ْ لا ] (حامص ) شغل آدم کشی . || شقاوت و بی مروتی و سنگدلی . (ناظم الاطباء).
-
خوشبختی
لغتنامه دهخدا
خوشبختی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب َ ] (حامص مرکب ) سعادت . نیک اختری . نکوطالعی . مقابل شقاوت . جد. نیک بختی . (یادداشت مؤلف ).
-
ژهو
لغتنامه دهخدا
ژهو.[ ژِ ] (اِخ ) (کمپانیی دو) نام گروهی از آدمکشان سلطنت طلب . اینان بعد از نُهم ترمیدور از دسته ٔ مخالف خود جمهوری خواهان با کمال شقاوت انتقام میکشیدند.
-
شقوت
لغتنامه دهخدا
شقوت . [ ش َق ْ وَ ] (از ع ، اِمص ) شقوة. بدبختی . (دهار). شقوه . شقاء. شقاوت . (یادداشت مؤلف ). || سختی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شقوة و مترادفات دیگر شود.
-
شقاوة
لغتنامه دهخدا
شقاوة. [ ش َ / ش ِ وَ ] (ع اِمص ) شقاوه . بدبختی . ضد سعادت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بدبختی . شقاء. شقوة. (مهذب الاسماء). بدبختی .(دهار) (ترجمان القرآن ص 62). و رجوع به شقاوت شود.
-
عمار براجمی
لغتنامه دهخدا
عمار براجمی . [ ع َم ْ ما رِ ب َ ج ِ ] (اِخ ) دارمی تمیمی . از بنی مالک بن حنظلة و جاهلی بود و در شقاوت بدو مثل زنند. رجوع به عمار دارمی شود.
-
عمار تمیمی
لغتنامه دهخدا
عمار تمیمی . [ ع َم ْ ما رِ ت َ ] (اِخ ) دارمی براجمی تمیمی . جاهلی و از بنی مالک بن حنظلة بود که در شقاوت بدو مثل زنند. رجوع به عمار دارمی شود.