کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفک
لغتنامه دهخدا
شفک . [ ش َ ف َ ] (ص ) کهنه و فرسوده و ازهم رفته . (ناظم الاطباء). خَلَق . فرسوده . حقیر. (لغت فرس اسدی ). شفر بود یعنی نابکار و خَلَق شده . (فرهنگ اوبهی ). || نادان و ابله و جلف . (از فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از برهان ) : پنداشت همی حاسد کاو...
-
جستوجو در متن
-
شفر
لغتنامه دهخدا
شفر. [ ش َ ] (ص ) شفک (نابکار و خَلَق شده ). (فرهنگ اوبهی ). رجوع به شفک شود.
-
شغک
لغتنامه دهخدا
شغک . [ش َ غ َ] (ص ) جلف . (ناظم الاطباء) (از برهان ). اما می نماید که مصحف شفک باشد. || ابله و نادان . (ناظم الاطباء) (از برهان ). رجوع به شفک شود.