کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفقت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفقت
لغتنامه دهخدا
شفقت . [ ش َ ف َ ق َ / ش َ ق َ ] (از ع ، اِمص ) مهربانی . مهر. برّ. رحمت . رأفت . عطوفت . (یادداشت مؤلف ). مهربانی و ترحم و رحم و نرم دلی و ملایمت و مرحمت و عنایت و نوازش و دلنوازی و ملاطفت . (ناظم الاطباء). شفقت که بعضیها به تشدید قاف خوانند در اص...
-
واژههای مشابه
-
شفقت بردن
لغتنامه دهخدا
شفقت بردن . [ ش َ ق َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) دلسوزی داشتن . رحمت آوردن . رقت آوردن : شه چو شفقت برد فرازآیندبر عملهای خویش بازآیند. نظامی .رحمتی کن که به سر میگردم شفقتی بر که به جان میسوزم .سعدی .
-
شفقت کردن
لغتنامه دهخدا
شفقت کردن . [ ش َ ف َ ق َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مهربانی کردن . مهر ورزیدن . مهربانی نمودن : بر مجرمان و ظالمان شفقت کردم . (گلستان ).به دل بر او شفقت کن ولی مروبه سرش .(گلستان ).
-
شفقت نامه
لغتنامه دهخدا
شفقت نامه . [ ش َ ف َ ق َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) تعزیت نامه و مکتوبی که در نوازش کسی نویسند. (ناظم الاطباء).
-
بی شفقت
لغتنامه دهخدا
بی شفقت . [ ش َ ف َ ق َ ] (ص مرکب ) نامهربان . (ناظم الاطباء) : بازگردید و توبه کنید تا از دست او نجات یابید و وی نزدیکست که ببلوغ رسد و سخت بی رحم و بی شفقت است . (قصص الانبیاء ص 179).اشک من رنگ شفق یافت ز بی مهری یارطالع بی شفقت بین که در این کار چ...
-
واژههای همآوا
-
شفقة
لغتنامه دهخدا
شفقة. [ ش َ ف َ ق َ ] (ع اِمص ) مهربانی . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (دهار). رحمت و رأفت و حنو و انعطاف . (اقرب الموارد). و رجوع به شفقت شود. || ضعف . (از اقرب الموارد). || عطوفت توأم با ترس ، از این روست که خدای تعالی با صفت شفقت...
-
شفقة
لغتنامه دهخدا
شفقة. [ ش َ ف َ ق َ ] (ع مص ) شفقت . مهربانی کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مهربان شدن . (المصادر زوزنی ). بذل همت است برای ازمیان بردن مطلب یا امر خلاف میل از مردم . (از تعریفات جرجانی ) (از اقرب الموارد). و رجوع به شفقت شود.
-
جستوجو در متن
-
مرحمت گستری
لغتنامه دهخدا
مرحمت گستری . [ م َ ح َ م َ گ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) شفقت و لطف و عنایتی که عام باشد : الحق عطایائی بود که از کمال رأفت و رعیت پروری و نهایت شفقت و مرحمت گستری به ظهور آمد. (عالم آرا ص 405).
-
ترمک
لغتنامه دهخدا
ترمک . [ ت ِ م َ ] (اِ) بمعنی قساوت باشد و آن آن است که چون زحمتی بدیگری برسد بر او آسان گذرد و در او رحم و شفقت نباشد. (برهان ). قساوت و سخت دلی و عدم رحم و شفقت . (ناظم الاطباء).
-
نوع پروری
لغتنامه دهخدا
نوع پروری . [ ن َ / نُو پ َرْ وَ ] (حامص مرکب )محبت و شفقت و احسان در حق همنوعان . عمل نوع پرور.
-
نیکوخواهی
لغتنامه دهخدا
نیکوخواهی . [ خوا / خا ] (حامص مرکب ) نکوخواهی . نیک خواهی . خیرخواهی . شفقت و خوش نیتی .
-
دردانگیز
لغتنامه دهخدا
دردانگیز. [ دَ اَ ] (نف مرکب ) دردانگیزنده . انگیزنده ٔ درد. || مهیج رحم و شفقت . رحم انگیز. (ناظم الاطباء).