کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شفع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شفع
لغتنامه دهخدا
شفع. [ ش َ ] (اِخ ) خالق و خدای عزوجل . (ناظم الاطباء).
-
شفع
لغتنامه دهخدا
شفع. [ ش َ ] (ع اِ) جفت . خلاف وتر. ج ، اشفاع . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء). جفت . (دهار) (ترجمان القرآن ) (از اقرب الموارد). || روز عید اضحی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). روز اضحی بسبب داشتن روز همانند و متشاب...
-
شفع
لغتنامه دهخدا
شفع. [ ش َ ] (ع مص ) جفت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (المصادر زوزنی ). جفت کردن ، یعنی افزودن یک واحد به یک . (از اقرب الموارد). || جفت کردن رکعت را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || جفت شدن برای کسی اشباح...
-
شفع
لغتنامه دهخدا
شفع. [ ش َ / ش ِ ] (ع مص ) بچه شدن در شکم ماده شتر و یا میش علاوه بر بچه ای که در شکم دارد. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش َ ] (ص ، اِ) روا و مشروع و جایز. و هر چیز جایز و روا و مشروع . (ناظم الاطباء).
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش َ ] (ع مص ) فروشدن آفتاب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش َ] (ع اِ) بقیه ٔ هلاک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آخر عمر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || کرانه ٔ هر چیز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کران . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 61). کناره . کنار. لب .دم . حَرْف . (یادداشت مؤلف ). کرا...
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش ِ / ش َ ] (از ع ، اِمص ) شفاء. تندرستی و بهبود از مرض . (ناظم الاطباء). بهبود. برء از مرض . بِل ّ. (در فارسی بیشتر به فتح شین تلفظ کنند). (یادداشت مؤلف ) : آنها که به تقریر جهان داور ما رااز درد جهالت بنکوهند و شفایند. ناصرخسرو.بر ره دین رو...
-
شفا
لغتنامه دهخدا
شفا. [ ش ُ / ش ِ ] (اِ) ترکش و تیردان . || جعبه . (ناظم الاطباء) .
-
جستوجو در متن
-
مشفوع
لغتنامه دهخدا
مشفوع . [ م َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از شفع. رجوع به شفع شود. || دیوانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
شفاعة
لغتنامه دهخدا
شفاعة. [ ش َ ع َ ] (ع مص ) خواهش کردن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مصادراللغه زوزنی ) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 62). || طالب کاری شدن بوسیله : شفع فی الامر. (ناظم الاطباء). || درخواست کمک کردن . || کوشش کردن : شفع لفلان فی المطلب . || آشکار...
-
تشفیع
لغتنامه دهخدا
تشفیع. [ ت َ ] (ع ص ) شفاعت کسی بدادن . (زوزنی ). شفاعت دادن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال :شفع شفاعة فشفعته ؛ ای طلب المعاونة فقبلت شفاعته ای طلبه ُ و اعطیته الشفاعة. (اقرب الموارد). || شفع یا جفت چیزی گردا...
-
شفوع
لغتنامه دهخدا
شفوع . [ ش َ ] (ع ص ) ناقة شفوع ؛ ماده شتری که در یک دوشیدن دو شیردوشه را پر کند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اشتری که دو جای باید شیرش را از بسیاری . ج ، شفع. (مهذب الاسماء).