کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شعریه
لغتنامه دهخدا
شعریه . [ ش َ ری ی َ / ی ِ ] (از ع ، ص نسبی ، اِ) تأنیث شعری . (یادداشت مؤلف ). نوعی از پرده و حجاب . || (ص نسبی ) شعری و مویین . (ناظم الاطباء). مویین . (لغات فرهنگستان ). || قسمی رشته ٔ سخت باریک کرده . (یادداشت مؤلف ).- عروق شعریه ؛ رگهای باری...
-
واژههای همآوا
-
شاریه
لغتنامه دهخدا
شاریه . [ ی َ ] (اِخ ) نام زنی مطربه که ابراهیم بن المهدی وی راخرید و آزاد ساخت و به همسریش گرفت . وی مایه ٔ شگفتی مردم عصر خود بود. المعتصم بر سر او با ابراهیم نزاع کرد، پس به هزار و پانصد دینارش بخرید و او از خانه ٔ خلیفه ای به خانه ٔ خلیفه ای انتق...
-
جستوجو در متن
-
زاهر
لغتنامه دهخدا
زاهر. [ هَِ ] (اِخ ) داود معروف به الملک الظاهر مکنی به ابوسلیمان و ملقب به محیی الدین ، فرزند پادشاه مجاهد، اسدالدین شیرکوه (صاحب حمص ) ابن ناصرالدین . وی مردی دیندار بود و بنماز جماعت حاضر میشد و اجازه ای از مؤید طوسی و زینب شعریه دارد. (از الدارس...
-
صدرالافاضل
لغتنامه دهخدا
صدرالافاضل . [ ص َ رُل ْ اَ ض ِ ] (اِخ ) قاسم بن حسین بن احمد خوارزمی نحوی حنفی مکنی به ابومحمد و ملقب به مجدالدین و معروف به صدرالافاضل از ادبای نامی عصر خود در نحو و خطب و فنون شعریه و علوم ادبیه و عربیه وحید عصر و مردمک چشم زمان خود بود. از تألیف...
-
بشره
لغتنامه دهخدا
بشره . [ ب َ ش َ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) روی پوست آدمی و جز آن . (ناظم الاطباء). ظاهر پوست آدمی . (غیاث ). ظاهر پوست مردم . (مهذب الاسماء) (دزی ج 1ص 88). بیرون پوست مردم و آنچه ظاهر شده باشد. (مؤید الفضلاء). ظاهر پوست آدمی و حیوانات . (آنندراج ). ظاهر...
-
کاشانی
لغتنامه دهخدا
کاشانی . (اِخ ) حاج سیدمصطفی ابن حاج سیدحسین کاشانی الاصل تهرانی المسکن از اکابر علمای اوائل قرن حاضر، چهاردهم هجرت ، که سالها در تهران حامل لوای ریاست علمیه و دارای مرجعیت عمومی بود و تمامی اوقات او درتأیید دین مبین و دادرسی مسلمین و اعمال وظائف ام...
-
مشیمیه
لغتنامه دهخدا
مشیمیه . [ م َ می ی َ / ی ِ ] (ع اِ) یکی از پرده های کره ٔ چشم مهره داران است که بین دو پرده ٔ دیگر قرار دارد و شامل رگهای خونی و مواد رنگین است . (از فرهنگ اصطلاحات علمی ). طبقه ٔ عروقی رنگ دانه داری است که پنج ششم خلفی کره ٔچشم را می پوشاند و ادامه...
-
ادمه
لغتنامه دهخدا
ادمه . [ اَ دَ م َ ] (ع اِ) روگاه قوم وپیشوای آنان . (منتهی الارب ). اِدام . اَدْم . || خویشی . || وسیله . (منتهی الارب ). || جانب درونی پوست که ملصق بگوشت است یا جانب برونی آن که رُستنگاه موی باشد. (منتهی الارب ). اندرون ْپوست . درون پوست . (مهذب ال...
-
کلیه
لغتنامه دهخدا
کلیه . [ ک ُل ْ ی َ / ی ِ ] (ع اِ) گرده . (دهار) (منتهی الارب ). گرده که عضو درونی معروف است . (آنندراج ). گرده و قلیه . (ناظم الاطباء). لغت عربی است به فارسی گرده و به هندی نیز همین نامند به اصفهانی قلوه و به ترکی بوکرک نامند. (مخزن الادویه ). گرده ...
-
ضریع
لغتنامه دهخدا
ضریع. [ ض َ ] (ع اِ) خارِ سم . (مهذب الاسماء). شبرق . حله . شبرق خشک شده .شبرق خشک ، یا عام است . پشترغ . پشترغ خشک . بشترغ . بشترغ خشک . اسپرک خشک . گیاهی است که تر آن شبرق است و خشک آن ضریع که جهت پلیدی آن ستوران نچرند. (منتهی الارب ). گیاهی است که...
-
کاشانی
لغتنامه دهخدا
کاشانی . (اِخ ) ملا حبیب اﷲبن علی مددبن رمضان کاشانی از علمای امامیه ٔ قرن حاضر (قرن چهاردهم هجرت ) است . عابد و زاهد و متقی و عرفان مسلک و صاحب اخلاق حمیده بود و بشهادت تألیفات ظریفه ٔ متنوعه ٔ او علاوه بر علوم دینیه ٔ متداوله در بعضی از علوم غریبه...
-
مسخ
لغتنامه دهخدا
مسخ . [ م َ ] (ع مص ) صورت برگردانیدن و بدتر کردن . ازآن جمله است مسخه اﷲ قِرداً. (از منتهی الارب ). تبدیل کردن صورت کسی به صورتی زشت تر. (از اقرب الموارد) (از تعریفات جرجانی ). برگشتن صورت به بدتر از آن . (تاج المصادر بیهقی ). از صورت مردمی بگردانید...
-
عروق
لغتنامه دهخدا
عروق . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِرق . رگهای بدن . (غیاث اللغات ). جمع عِرق است و شامل عروق بدن و شجر هر دو است . (از مخزن الادویة). رگهای بدن یعنی ورید و شریان . (ناظم الاطباء) : پس فرشته وْ دیو کشته عرضه داربهر تحریک عروق اختیار. مولوی .من به هر شهری رگی...