کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شعبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن اسحاق اسراییلی ، معروف به ابن حافی متطبب . او راست : رساله ای در دخان (تنباکو) و آن را از اسپانیایی (تألیف موروس ) به عربی ترجمه کرده است . (یادداشت مؤلف ).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن حسین قسطمونی . او راست : رساله ای فی معدل النهار و العمل بآلته . (یادداشت مؤلف ).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ابن محمدبن داود الاَّثاری قرشی عثمانی موصلی یا مصری ، مکنی به ابوسعیدو ملقب به زین الدین متوفای سال 828 هَ . ق . او راست : 1- کفایةالغلام فی اعراب الکلام . 2- مسک الختام فی شعار الصلاة و السلام . 3- مفتاج باب الفرج . 4- شفاءالس...
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خدابنده ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان . سکنه ٔ آن 307 تن و آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات و بن شن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد.سکنه ٔ آن 287 تن . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات وبن شن و میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) ناصرالدین اشرف بن حسین بن ناصربن فلاون . یکی از پادشاهان ممالیک بحری (جلوس 778 - 764 هَ . ق .) وی در مقابل حملات عماره پادشاه قبرس به سفاین طرابلس شام و اسکندریه دفاع کرد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) نام آبی مر بنی ابی بکربن کلاب را. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ) (از ناظم الاطباء).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) نام قبیله ای از حمیر در یمن . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) نام موضعی در شام . (از ناظم الاطباء).
-
شعبان
لغتنامه دهخدا
شعبان . [ ش َ ] (ع اِ) نام ماه هشتم از ماههای تازیان . ج ، شَعبانات ، شَعابین . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). نام ماهی که دردوره ٔ جاهلی عاذل می گفتند. (از السامی فی الاسامی ) (منتهی الارب ). نام ماه شعبان بدان جهت که شتاب می گذرد. (از منتهی ا...
-
واژههای مشابه
-
غزال شعبان
لغتنامه دهخدا
غزال شعبان . [ غ َ ل ُ ش َ ] (ع اِ مرکب ) جانورکی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ضرب من الجنادب . (اقرب الموارد).
-
تپه شعبان
لغتنامه دهخدا
تپه شعبان . [ ت َپ ْ پ َ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان دروفرامان بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان است که در سی و پنج هزارگزی سلیمانیه و کنار رودخانه ٔ گاماسیاب واقع است دشتی سردسیر است و 30 تن سکنه دارد. آب آن از گاماسیاب و محصول آنجا غلات دیم و لبنیات است ...
-
صاری شعبان
لغتنامه دهخدا
صاری شعبان . [ ش َ ] (اِخ ) سنجاقی است در انتهای شرقی سنجاق درامه از ولایت سالونیک . از جانب مشرق و شمال شرقی با سنجاق کوملجنه از ولایت ادرنه و از طرف مغرب با دو شهرستان درامه و قواله و از جانب جنوب نیز به بحرالجزائر محدود است . مرکز آن بازاری است مو...
-
شعبان المعظم
لغتنامه دهخدا
شعبان المعظم . [ ش َ نُل ْ م ُ ع َظْ ظَ ] (ع اِ مرکب ) ماه شعبان ، چنانکه ماه محرم با وصف حرام بصورت محرم الحرام ورمضان به صورت رمضان المبارک و صفر به صورت صفرالمظفر ترکیب شود. (یادداشت مؤلف ). رجوع به شعبان شود.