کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شریج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شریج
لغتنامه دهخدا
شریج . [ ش َ ] (ع اِ) مثل ومانند و برابر. (ناظم الاطباء). مانند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). || نوعی ازچوب که از وی کمان سازند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || چوبی که آن را به دو نیمه شکافته باشند. (ناظم الاطباء) (از اقر...
-
جستوجو در متن
-
شریجی
لغتنامه دهخدا
شریجی . [ ش َ ] (ص نسبی ) از انتسابات شریج است . (از انساب سمعانی ).
-
شریجة
لغتنامه دهخدا
شریجة. [ ش َ ج َ ] (ع اِ) باردانی که از چوب خرما و جز آن سازند جهت بار خربزه و مانند آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کمانی که از چوب شریج سازند. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کمانی که از نی سازند...
-
چوب
لغتنامه دهخدا
چوب . (اِ) ماده پوشیده از پوست ، تشکیل دهنده ٔ درخت اعم از ساقه و ریشه و شاخه ٔ آن . ماده ای سخت که ریشه وساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد. (از ناظم الاطباء). ماده ای سخت که ریشه و ساقه و تنه و شاخه ٔ درخت را تشکیل میدهد و آن را برای سوزاندن و...