کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شروع به … کرد شد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صعلوک
لغتنامه دهخدا
صعلوک . [ ص ُ ] (اِخ ) ابوجعفر. چون احمدبن اسماعیل به سال 29 به ری شد و آن ناحیت صافی کرد وی را به ری خلیفت خویش کرد و خود به هرات شد. (احوال و اشعار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 377).
-
جرجسی
لغتنامه دهخدا
جرجسی . [ ج ُ ج ُ ] (ص نسبی ) این کلمه نسبت است بفضل یزیدبن عبدربّه حمصی . وی به حمص وارد شد و نزدیک به کنیسه ٔ جرجس نزول کرد و بدان جا منسوب شد. اوراویی ثقه بود و از ولیدبن مسلم روایت کرد و اسحاق بن منصور کوسج از او روایت دارد. (از لباب الانساب ).
-
سأمن رأی
لغتنامه دهخدا
سأمن رأی . [ ءَ م َ رَ آ ] (اِخ ) یکی از اسامی ششگانه ٔ سامرّا است . مؤلف منتهی الارب آرد: ساءَ من رأی ̍، واین بدان جهت است که هر گاه معتصم در بنای آن شروع کرد گران شد بنای آن بر لشکر وی . و هر گاه با لشکر آنجا رفت همه ٔ لشکر از دیدن آن مسرور شدن...
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) غفاری ، ملقب به کمال الملک ، فرزند میرزابزرگ کاشانی . از استادان بزرگ فن نقاشی در ایران . وی در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در سال 1268 هَ . ق . در کاشان متولد شد. در سن 13سالگی از کاشان به تهران آمد و وارد دارالفنون گرد...
-
عثمان
لغتنامه دهخدا
عثمان . [ ع ُ ] (اِخ ) ابن حمزةبن عبیداﷲبن عمربن الخطاب از اشراف و از کسانی بود که به اندلس رفت و به طلیطلة اقامت گزید چون عبدالرحمن الاموی بر اندلس تسلط یافت عثمان با جماعتی از پذیرفتن او خودداری کرد وعبدالرحمن با آنان نبرد کرد و در نتیجه عثمان گرفت...
-
اجه بک
لغتنامه دهخدا
اجه بک . [ ] (اِخ ) یکی از رجال و مشاهیر قضات عثمانی بدربار سلطان اورخان غازی . او بمعیت شهزاده سلیمان پاشا به روم ایلی شد و بولایر و نواحی اطراف آن را فتح کرد و سپس بهمراهی غازی فاضل بفتح کلی بولی مأمور شد و شهر مذکور را با اراضی مجاور آن تسخیر کرد...
-
ایدومنه
لغتنامه دهخدا
ایدومنه . [ م ِ ن ِ ] (اِخ ) ایدومنئوس . پادشاه جزیره ٔ کرتا بود که یونان را در محاصره ٔ شهر تروا یاری کرد و با آژاکس بجنگید و چون هنگام مراجعت بوطن بطوفان سخت دچار شد با نپتونوس عهد کرد که اگر از آن طوفان نجات یابد نخستین کسی را که در کرت ببیند در ر...
-
نرسس
لغتنامه دهخدا
نرسس . [ ن َ س ِ ] (اِخ ) (... مبروص ) از علمای نصرانی قرن پنجم مسیحی است . پس از آنکه مکتب الرها کاملاً دستخوش عقاید نسطوری شد و به امر زنون امپراطور منحل گردید، برصوما مکتب روحانیون عیسوی را در نصیبین تأسیس کرد و علامه نرسس مبروص به ریاست آن مکتب ...
-
حسام الدوله کرد
لغتنامه دهخدا
حسام الدوله کرد. [ ح ُ مُدْ دَ / دُو ل َ ی ِ ک ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوالشوک . وی در ذیقعده ٔ 430 هَ . ق . بر کرمانشاه مسلط شد و حاکم عباسی آن را بیرون کرد. رجوع به وقایع این سال در کامل ابن اثیر و به ابوالشوک در همین لغت نامه شود.
-
شد و آمد
لغتنامه دهخدا
شد و آمد. [ ش ُ دُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) شدآمد. آمد و شد. رفت و آمد. تردد : چنان فروگرفت قلعه را که آفریده شد و آمد نتوانست کرد. (تاریخ طبرستان ). مسالک و مهالک امن گشاده داریم تا تجار فارغ و ایمن شد و آمدی مینمایند. (جهانگشای جوینی ).
-
هرم
لغتنامه دهخدا
هرم . [ هََ ] (اِخ ) جایی است در طایف از اموال عبدالمطلب و نیز گویند متعلق به ابوسفیان بن حرب بوده و هنگامی که او از جانب پیامبر مأمور هدم بت لات شد در این مکان اقامت کرد و به ذوالهرم معروف شد. (از معجم البلدان ).
-
ابویزید
لغتنامه دهخدا
ابویزید. [ اَ بو ی َ ] (اِخ )مظفری . از شاهزادگان آل مظفر فرزند مبارزالدین و برادر سلطان عمادالدین است و او با برادر خود عمادالدین بمخالفت برخاست و در کرمان مغلوب شد و سلطان عمادالدین گناه او عفو کرد. قطعه ٔ ذیل را بدو نسبت کنند:از واقعه ای ترا خبر خ...
-
باگواس
لغتنامه دهخدا
باگواس . [ گ ُ ] (اِخ ) نام خواجه ٔ دربار اردشیر دوم . پس از مرگ اردشیر پسر او اخس به سلطنت رسید و چون شروع به تسخیر مصر کرد (344 ق . م .) این خواجه سمت معاونت من تور فرمانده ٔ یونانیان سپاه اخس (اردشیر سوم ) یافت . مردی فعال و جسور و در نزد شاه مقرب...
-
اشکربی
لغتنامه دهخدا
اشکربی . [ اِ ک َ ] (اِخ ) ابوالعباس یوسف بن محمدبن فارو اشکربی . در اشکرب متولد شد و در جیان پرورش یافت . از این رو به اشکرب زادگاه خویش منسوب شد. آنگاه به خراسان سفر کرد و در بلخ اقامت گزید تا بسال 548 هَ . ق . در آن شهر درگذشت . (ازمعجم البلدان )....
-
حسام کلبی
لغتنامه دهخدا
حسام کلبی . [ ح ُ م ِ ک َ ] (اِخ ) ابوالخطاربن ضرار. سال در 125 هَ . ق . والی آندلس گردید و صمیل بن حاتم مضری در شدونه با وی به مخاصمت پرداخت و او از قرطبه به ایشان حمله کرد و بدست ایشان اسیر گشت وخلع شد، لیکن وی فرار کرد و دوباره به کمک یمانیان به ج...