کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرمنده شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرمنده شدن
لغتنامه دهخدا
شرمنده شدن .[ ش َ م َ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خجل گشتن . شرمسار شدن . شرم زده گردیدن . (یادداشت مؤلف ) : شرمنده شد از باد سحر گلبن عریان وز آب روان شرمش بربود روانیش . ناصرخسرو.سخن در میان دو دشمن چنان گوی که اگر دوست گردند شرمنده نشوی . (گلستان...
-
واژههای مشابه
-
شرمنده تکه
لغتنامه دهخدا
شرمنده تکه . [ش َ م َ دَ / دِ ت ِک ْ ک ِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه )لقمه ٔ آخر غذا که در ظرف مانده و هریک از حاضران سفره آن را به دیگری خوردن فرماید. (یادداشت مؤلف ).
-
شرمنده کردن
لغتنامه دهخدا
شرمنده کردن . [ ش َ م َ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خجل کردن . تخجیل . شرمسار کردن . شرمنده ساختن . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
نادم شدن
لغتنامه دهخدا
نادم شدن . [ دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پشیمان شدن . افسوس داشتن . متأسف بودن . شرمنده شدن . (ناظم الاطباء).
-
خیت شدن
لغتنامه دهخدا
خیت شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . پس از بازماندن از دعوی خود. (یادداشت بخط مؤلف ).بور شدن . کنفتی بارآوردن .
-
چکسیدن
لغتنامه دهخدا
چکسیدن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص ) بمعنی خجل شدن و شرمندگی کشیدن باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سرخ شدن و خجل شدن . شرمنده شدن . و رجوع به چکس شود.
-
توریدن
لغتنامه دهخدا
توریدن . [ دَ ] (مص ) به معنی تولیدن باشد که رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن است . (برهان ). به معنی رمیدن و دور شدن بود و تولیدن نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). تولیدن و گریختن و رمیدن و دور شدن و به یک سو رفتن . (ناظم الاطباء). || شرمنده شدن در حضور ...
-
اتآب
لغتنامه دهخدا
اتآب . [ اِت ْ ت ِ ] (ع مص ) شرم داشتن . || رسوا گردیدن . شرمنده شدن .
-
شرمناک شدن
لغتنامه دهخدا
شرمناک شدن . [ ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . خجل گشتن . (یادداشت مؤلف ) : از جمال تو وقت جان ستدن ملک الموت شرمناک شده .خاقانی .
-
خیت و پیت
لغتنامه دهخدا
خیت و پیت . [ ت ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) شرمنده و بور و مغلوب . رجوع به فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده شود.- خیت و پیت شدن ؛ خیت شدن . مغلوب و شرمنده و بور شدن .- خیت و پیت کردن ؛ در مسابقه و مباحثه و محاوره و امثال آن کسی را مغلوب کردن . مفحم کردن ...
-
رو باختن
لغتنامه دهخدا
رو باختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) از سخنی که برشخصی گفته میشود خجل و شرمنده شدن . (از آنندراج ).
-
قفا خاریدن
لغتنامه دهخدا
قفا خاریدن . [ ق َ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . (غیاث اللغات از چراغ هدایت ).
-
خوی از بغل روان شدن
لغتنامه دهخدا
خوی از بغل روان شدن . [ خوَی ْ / خَی ْ / خِی ْ / خُی ْ اَ ب َ غ َ رَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) شرمنده شدن . || کنایه از محنت و مشقت کشیدن . (ناظم الاطباء) (برهان قاطع).