کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرقیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (اِخ ) دهی بود به بغداد. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (اِخ ) شهرستانی است به مصر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از معجم البلدان ).
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (اِخ ) محله ای است به نیشابور. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (اِخ ) محله ای است به واسط. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (اِخ ) محله ای به بغداد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). محله ای بوده در مغرب بغداد در طرف مشرق باب البصرةو مسجدی داشته موسوم به شرقی . (از معجم البلدان ).
-
شرقیة
لغتنامه دهخدا
شرقیة. [ ش َ قی ی َ ] (ع ص نسبی ) شرقی . هرچیز که آفتاب آن را صبح رسد. ضد غربی . قوله تعالی : لا شرقیة و لا غربیة. (قرآن 35/24)؛ ای لاتطلع علیها الشمس وقت شروقها فقط او وقت غروبها فقطلکنها شرقیة غربیة؛ ای یضیئها الشمس بالغداة و العشی . (از منتهی الار...
-
واژههای مشابه
-
اصحاب مباحثات شرقیه
لغتنامه دهخدا
اصحاب مباحثات شرقیه . [ اَ ب ِ م ُ ح َ / ح ِ ت ِ ش َ قی ی َ / ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حکمای شرق . پیروان حکمت شرقی . رجوع به حکمت اشراق چ کربن ص 150، و حکما و فلاسفه شود.
-
جستوجو در متن
-
ذات میل
لغتنامه دهخدا
ذات میل . [ ت ُ ] (اِخ ) قریه ای به شرقیه ٔ مِصر.
-
حبابیة
لغتنامه دهخدا
حبابیة. [ ح ُ بی ی َ ] (اِخ ) نام دو قریه است به مصر که یکی از آن دو را منستریون نیز نامند، و آن از کوره ٔ شرقیة است . و دیگری را منزل نعمة نیز خوانند و آن نیز شرقیة است . (معجم البلدان ج 3 ص 206).
-
شنبارة
لغتنامه دهخدا
شنبارة. [ شَم ْ رَ ] (اِخ ) دو ده اند به مصر در شرقیة. (منتهی الارب ).
-
ذات الاسم
لغتنامه دهخدا
ذات الاسم . [ تُل ْ اِ ] (اِخ ) قریه ای به شرقیه ٔ مصر.
-
ابوقرامیط
لغتنامه دهخدا
ابوقرامیط. [اَ ق َ ] (اِخ ) نام قریه ای به مصر از اعمال شرقیه .
-
خربة
لغتنامه دهخدا
خربة. [ خ َ ب َ ] (اِخ ) دههاست بمصر، پنج از آن در شرقیه و یکی به منوفیه . (منتهی الارب ).