کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شرذمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شرذمة
لغتنامه دهخدا
شرذمة. [ ش ِ ذِ م َ ] (ع اِ) گروه اندک . یک مشت . مشتی . گروهی . طائفه ای . فئة قلیلة. جماعت قلیله : اِن هؤلاء لشرذمة قلیلون . (قرآن 54/26). شرذمه ای که از آن مهلکه خلاص یافته بودند بدیشان پیوستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 122). || پاره ای از هر چیز. ...
-
واژههای مشابه
-
شرذمه
لغتنامه دهخدا
شرذمه . [ ش َ ذَ م ِ ] (از ع ، اِ) جمعیت اندک از مردم . || پاره ای اندک از هر چیزی . قدر قلیل . || مقدار کم . || قطعه و پاره . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
شراذیم
لغتنامه دهخدا
شراذیم . [ ش َ ] (ع اِ) ج ِ شرذمة. (از منتهی الارب ). رجوع به شرذمة شود.
-
شراذم
لغتنامه دهخدا
شراذم . [ ش َ ذِ ] (ع اِ) ج ِ شرذمة. (منتهی الارب ). رجوع به شرذمة شود.
-
حرانیان
لغتنامه دهخدا
حرانیان . [ ح َرْ را ] (اِخ ) ج ِ حرانی منسوب به حران . شهرت مردم حران است . ابن الندیم گوید مأمون در آخر روزگار خویش قصد غزو روم کرد و چون به دیار مضر رسید مردمان او را پذیره شده دعا می گفتند. در میانه جماعتی از حرانیان بودند با قباهای بلند و موی د...
-
حازمی
لغتنامه دهخدا
حازمی . [ زِ ] (اِخ ) ابوالفضل منجم . صاحب نامه ٔ دانشوران آرد: وی از اکابر منجمین و حکماو از اعاظم متبحرین و فضلاست . مولد و منشای وی بغداداست در همان دیار بکسب فضائل و کمالات پرداخت و رهسپار طریق علوم متعلقه بنجوم گردید تا خود را بسر منزل مقصود رسا...
-
ابیوردی
لغتنامه دهخدا
ابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن اسحاق بن ابی العباس محمد الامام بن اسحاق بن الحسن ابی الفتیان بن ابی مرفوعه منصوربن معاویة...