کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
شذاذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
شذاذ
لغتنامه دهخدا
شذاذ. [ ش ُذْ ذا ] (ع ص ، اِ) ج ِ شاذ. (اقرب الموارد). اندک و کم عدد از مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) : از هر جانبی سواد مردان و شذاذ امرا که مختفی بودند. (جهانگشای جوینی ). چون به اصفهان رسید شذاذ لشکر و پراکندگان امراء برو جمع شدند. (جهان...
-
واژههای همآوا
-
شظاظ
لغتنامه دهخدا
شظاظ. [ ش َ / ش ِ ] (ع اِمص ) پراکندگی و پریشانی . (ناظم الاطباء). || (مص ) پریشان و متفرق رفتن ؛ طاروا شظاظاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
شظاظ
لغتنامه دهخدا
شظاظ. [ ش ِ ] (اِخ ) نام دزدی معروف و از آن است ، مثل : اسرق من شظاظ. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
-
شظاظ
لغتنامه دهخدا
شظاظ. [ ش ِ ] (ع اِ) چوبک گوشه ٔ جوال . ج ، اَشِظَّة. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). چوب گوشه ٔ جوال . ج ، اشظة. (مهذب الاسماء). چوب گوشه ٔ افسار. چوب گوشه ٔ شکیل . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
شاذ
لغتنامه دهخدا
شاذ. [ شاذذ ] (ع ص ) نادر. (منتهی الارب ). کمیاب . دیریاب . دشواریاب . تنگ یاب . عزیز. منفرد. (اقرب الموارد). ج ، شَواذّ. (اقرب الموارد). قلیل . اندک و کم عدد از مردم . (منتهی الارب ). ج ، شُذّاذ. (اقرب الموارد). || تنها مانده . (غیاث ). جداشده . (آن...
-
تاراب
لغتنامه دهخدا
تاراب . (اِخ ) نام قریه ای بود که از آن تا بخارا سه فرسنگ است . (فرهنگ جهانگیری ). نام قریه ای است در سه فرسنگی بخارا. (آنندراج ) (انجمن آرا) (برهان ). «تارابی » که خروج کرد و جمعی را بهلاکت افکند از اهل تاراب بوده . (آنندراج ) (انجمن آرا). نام قریه ...